هجو وطن فروش

تو بوی اصطلاح عرب مثل فکاهی

من گفتم هیچی گفتی بمیری الهی

تو شعرت به مغز طعنه زد این بود تو گواهی

تو هیچ بود مغزت ولی در زاهی

شعرت درباره زیر ناف

تر چشات شعرت بی عفاف

تو نه ادمی نه ادم شناس

شعرت پوچ شعرت قناس

تو باید بدونی چیزی که میدرخشه

درفشه

سهم تو لگد با یه کفشه

چوب دو سر طلا

افتاد به قر کمرت رعشه

حرفام کنایه پر و تفشه

نمیکشی حتی نقشه

سر هیچکی بیاد بلا

لعنت به مسابقه بازمانده

شعر من حقیقت ناطقه که حقیقت و فهمانده

چوب دو سر طلا شدن یا وطن فروش

بد شدن باج نمیدم به لجن فروش

دنیا شده حجاج و ما شدیم سنن فروش

میخوام بزنم به گوش ت شعرو به گوش

تو باید بدونی چیزی که میدرخشه

درفشه

سهم تو لگد با یه کفشه

چوب دو سر طلا

افتاد به قر کمرت رعشه

حرفاحرفام پر کنایه و تفشه

نمیکشی حتی نقشه

سر هیچکی بیاد بلا

تو بی ادب

ولی مرتعب

تو برا فحشا سبب

میری دنبال با سر خر کردن لعب

باید ازته بزنن گردن ت رو

تو و حرفای الکن ت رو

ذهن وطن فروش بازمانده پر جهالت

برنامه پوچ پر رذالت

وطن فروشی که کرده خیانت

برده رنگه امنیت رنگه صیانت

نکردم خساست از کلمه کردم استفاده

مغزت با این هجو شد براده

میری تو کما

حرفات پرند نیست دوا

شعر میگفتی راجع به پریودی

تو شعر ولی از بیخ و بن مردودی

مستی ولی تو ناحیه ی مسکونی

شعرات به رضا پهلوی خودت ارزونی

نزن دم از ایران دم از غیرت

علت خواننده شدنت و هجرت

نبود جرم سیاسی

تو دلیل نفرت

تو زن صفت بی عترت

نداری یه پاپاسی

تو باید بدونی چیزی که میدرخشه

درفشه

سهم تو لگد با یه کفشه

چوب دو سر طلا

افتاد به قر کمرت رعشه

حرفام کنایه پر تفشه

نمیکشی حتی نقشه

سر کسی بیاد بلا

غم به زندگیم شد الصاق

کرد وطن فروش تو کشور پارس اطراق

وقتی دیدم بی رگ بودن رفت تو پوست

جراح رگ قلب وطن فروش و برداشت شکفت و دوخت

دلم نمیترسه

از شمشیر شدن الحاق

این عزت نفسه

نداره وطن فروش بنچاق

شاهین نجفی کی باشی نظر بدی ملی

تو باید از من در حذر بشی به شوهرت بگی بلی

کارت پول بی غیرتی الفختن

نداری بعد از این راه برگشتن

من از خاک ایران و ایران اماثل

من نیستم برا کشور فروش چیزی قائل

شاهین نجفی معتاده تریاکی

شد سر نوشت از مهملاته برنامه ضد ایران تو لاکی

شد انزوا

ریدن به نام ایران و اوستا نیست محتوا

ادمای نسناس

ضد ایران هم کرباس

از شما باید کم کنه سرتاس

ثروت زده ها شدین یک الیاف

امتحان ایران پرستی شد شفاهی

تو زندگیتون شد با وطن فروشی مجموعه رفاهی

شما میخواین بیطره

نکردین به دل ها سیطره

جلوی شما نباید کرد استنکاف

من طرفدار ایرانم گذشتش اوستا

کتاب زیبا سخن پر معما بی همتا

اگه بهش بشه توهین

میکنم وجودت رو خونین

تو باید بدونی چیزی که میدرخشه

درفشه

سهم تو لگد با یه کفشه

چوبه دو سر طلا

افتاد به قر کمرت رعشه

حرفام کنایه پر و تفشه

نمیکشی حتی نقشه

سر هیچکی بیاد بلا