چالش کتابخوانی طاقچه: اقیانوس مشرق


۶ سال پیش به وسیله کتاب پسران دوزخ فرزندان قابیل با مجید پورولی کلشتری آشنا شدم.

از آن موقع تا الآن سعی کردم آثارش رو مطالعه کنم.

هم کتاب های خوب داشتند هم کتاب های ضعیف تر...

اما اقیانوس مشرق یکی از همان کتاب خوب هاست.

اقیانوس مشرق داستان پسر جوانی به نام عمران است که در جستجوی آب حیات پا به سفری طولانی و خطرناک گذاشته…

سفری که هنوز شروع نشده رو به اتمام است زیرا عمران تشنه لب در بیابانی سوزان مرگ را جلوی چشم خویش میبیند….

تا اینکه از روی عجز و بیچارگی صاحب زمین و زمان را می‌خواند و کمک میخواهد….

" گفت بگویم، نشان به آن نشان که فریادی از ته دل کشیدی و بغضت شکست و خاک برهوت را بر طاق آسمان پاشیدی و صاحب زمین و زمان را صدا زدی. عِمران مشک را پس می‌نهد. - تو از کجا می‌دانی که من چه کرده‌ام و چه گفته‌ام؟"

اقیانوس مشرق روایتی جذاب و خواندنی از زندگی مردی است که در مسیر جستجوی آب حیات، با پینه دوزی آشنا می‌شود که مسیر زندگی اش را عوض می‌کند…

این آشنایی او را از رفتن به سمت مقصد اصلی بازمیدارد و به سمت مقصدی جدید می‌کشاند…

عمران با این تغییر مسیر حس می‌کند از آب حیات دور می‌شود و به همین‌ دلیل بی تاب است.

عمران از این تغییر ناراحت است و تلاش می‌کند به راه اصلی خود بازگردد.

اما…

اما سفر عمران به جایی می‌رسد که هیچوقت گمان نمیبرد…

قلم آقای کلشتری، جذاب، روان و زیباست…

می‌تواند مدتها مخاطب را با خود همراه کند و در عالم خیال و قصه با او حرف بزند …

راستی نویسنده با ماجرای عاشقانه ای لطیف داستانش را شیرین تر و خیال انگیز تر کرده…

عاشقانه ای عمیق و حقیقی ، نه مانند قصه ها عاشق دو چشم مشکی شدن…

?خطر اسپویل یا لو رفتن داستان?

نویسنده سفر و جستجوی آب حیات توسط عمران را با امام و مایه ی حیات بودنش پیوند می‌دهد و چقدر زیبا پیوند می‌دهد.

هرچند برای یک فرد آشنا با این مفاهیم هدف نویسنده نسبتا زود(از همان صفحات ابتدایی) لو می‌رود ولی بازهم زیبایی و دلنشینی کتاب باقی است‌.

عمران طی اتفاقات و مسیر همراهی با پینه دوز و دختر نابینایش به جایی می‌رسد که مشتاق دیدار امام رضا شده و به همراه آنان به شوق دیدار حضرت موسی الرضا راهی می‌شود.

توانمندی قلم نویسنده آنجاست که ایجاد این اشتیاق لوس و تو ذوق زننده نیست بلکه آرام و معقول است.

در سیر کتاب به ویژگی ها و بزرگواری های امام رضا ( علیه السلام )پرداخته شده است‌.

"امام آن کسی است که چشمش به خواب می‌رود و قلبش به خواب نمی‌رود. امام محدَّث است و محدَّث کسی است که صدای فرشتۀ وحی را می‌شنود و با او سخن می‌گوید. گفت، اختیار امام بر مردم، از اختیار آنان بر خودشان بیشتر است. امام به مردم، از پدرومادرشان دلسوزتر و در مقابل خداوند، از همۀ مردم متواضع‌تر است. خود بیشتر از دیگران عمل می‌کند به آنچه به مردم امر می‌کند و بیشتر از دیگران دوری می‌نماید از آنچه مردم را از آن نهی می‌کند. دعایش مستجاب است؛ به‌گونه‌ای که اگر دعا کند صخره‌ای دو نیم شود، دو نیم خواهد شد."

این کتاب با دو ناشر در طاقچه موجود است . که هردو جلد هم در بی‌نهایت هستند…

این کتاب را شدیدا پیشنهاد میکنم.

کتاب را می‌توانید از اینجا مطالعه کنید.

https://www.google.com/amp/s/amp.taaghche.com/book/19093/%25D8%25A7%25D9%2582%25DB%258C%25D8%25A7%25D9%2586%25D9%2588%25D8%25B3-%25D9%2585%25D8%25B4%25D8%25B1%25D9%2582