آخرین سخنرانی

مرگ با کرونا در اطراف ما پرسه می‌زنه و زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده. احتمالا برای شما هم پیش اومده كه تصمیمات، کارها، حرف‌ها و فکرهای خودتون در گذشته رو مرور کنید و با خودتون بگید ای کاش این رو زودتر می‌دونستم. کاش فلان کار رو زودتر شروع کرده بودم و ای کاش‌های دیگر.

همه ما در هرکجای زندگی خود که ایستاده باشیم، تجربیاتی رو از سر گذراندیم و درس آموخته‌هایی برای گفتن داریم. از این رو فرض كنید که قراره برای آخرین بار، دقایقی در بین جمعی سخنرانی کنید. در این سخنرانی فرصت دارید تا جهان‌بینی، نگرش‌تون نسبت به زندگی، درس آموخته‌ها و دیر آموخته‌هاتون رو مطرح کنید.

نمايش قدم‌های پیموده شد در مسیر زندگی
نمايش قدم‌های پیموده شد در مسیر زندگی


بار دیگر کتابی که دوست می‌داشتم

در نوشته پیش‌رو یکی از کتاب‌های تاثیرگذار در زندگی خودم رو معرفی خواهم کرد. کتاب آخرین سخنرانی نوشته رندی پاش، استاد ۴۷ سال علوم کامپیوتر کارنگی ملون که آخرین صحبت‌هاش رو در قالب این کتاب منتشر کرده. رندی قراره برای آخرین بار در دانشگاه سخنرانی داشته باشه (این رسم در دانشگاه‌ها و خارج از دانشگاه‌ها تکرار شده که از افراد مختلف خواسته میشه تا فرض کنند آخرین سخنرانی زندگی خود را انجام می‌دهند و مخاطبان، پای صحبت سخنران بشینند تا ببینند حاصل یک عمر کار و تجربه در یک سخنرانی چگونه خلاصه می‌شه. مانند سخنرانی استیو جابز در استنفورد) البته تفاوت سخنرانی او با سایرین در اینه که در سال ۲۰۰۷ که او این سخنرانی را انجام داد، واقعاً می‌دونست که آخرین سخنرانی‌اش خواهد بود! زیرا اون به سرطان مبتلا شده و فقط چندین ماه فرصت زندگی کردن داره. او در این کتاب در مورد اهمیت رویا داشتن و تلاش برای رسیدن به آنها صحبت کرده.

رندی پاش در حین آخرین سخنرانی
رندی پاش در حین آخرین سخنرانی

گاهی باید مُرد تا بتوان زندگی کرد!

همان بِه که نصیحت یادگیریم که پیش از مرگ یک نوبت بمیریم.

این کتاب اهمیت مرگ آگاهی و زیستن رو برای من یادآوری کرد. اینکه به قول مجتبی شکوری، باید برای فهمیدن مرگ، آن را به معنای شازده کوچولویی اهلی کنیم. (روباه می‌گفت آدم‌ها از چیزی که اهلیش نکنند سر در نمی‌آورند) اهلی کردن مرگ با پذیرش مرگ ممکن میشه. روبه‌رو شدن با مرگ می‌تونه روش نگاه کردن ما به زندگی رو تغییر بده و ما رو به اهمیت دادن به دارایی‌های واقعی زندگی‌مون نزدیک‌تر کنه. برای همینه که اگر فکر کنیم جای رندی پاش ایستادیم و در حال طراحی آخرین سخنرانی زندگی‌مون هستیم زیستن برامون تبدیل به یک مفهوم شگفت انگیز میشه. در واقع فارغ از دقیقه‌ها و زمان کمّی، کیفیت زندگی برای ما اهمیت بیشتری پیدا می‌کنه. مرگ آگاهی به ما امکان میده:

- دوباره اولویت‌هامون رو تنظیم کنیم و ببینیم آیا نردبانی که گذاشتیم و از آن بالا می‌ریم به دیوار درستی تکیه داده شده؟

- احساس رهایی، شجاعت و شهامت در زندگیمون زیاد میشه و بیشتر جرات می‌کنیم که خودمون باشیم.

- رابطه ما با اطرافیان و عزیزانمون تغییر می‌کنه. ارزش چیزهای کوچک رو می‌فهمیم. ترس‌هامون کاهش پیدا می‌کنه و قضاوتمون نسبت به دیگران کم میشه.


ایده خوبی به نظر میرسه که هر چند وقت یکبار وقت بگذاریم و آخرین سخنرانی خودمون رو تمرین کنیم، این میتونه یه بازخورد از نحوه زندگانی ما به خودمون بده که از زمان سخنرانی قبلی چقدر مطالب جدید یاد گرفتیم، چقدر متن و محتوای آخرین سخنرانیمون پخته‌تر شده و البته چقدر به سمت تحقق رویاها و آرزوهامون قدم برداشتیم.

چند جمله از کتاب:

- مهم است که رویاهای مشخصی داشته باشیم.

- پایمردی ارزش محسوب می‌شود، اما هميشه لازم نيست همه ببینند چقدر برای موفقیت تلاش می‌کنید.

- دیوارهای آجری حتما به دلیلی وجود دارند. دلیل وجودی‌شان این نیست که ما را دور نگه دارند. وجود دارند تا به ما فرصت دهند ثابت کنیم چقدر چیزی را می‌خواهیم.

- وقتی کسی مأیوستان می‌کند، وقتی از دست کسی خشمگین می‌شوید، شاید دلیلش این باشد که به او وقت کافی نداده‌اید.

- مهم برنده و بازنده شدن نیست؛ مهم این است که چطور بازی کنید.



در باب نزدیک‌ترین کتاب‌فروشی و کتابخانه شهر به وقت کتابستان

یادمه قدیم باید می‌رفتیم تا کتابخونه‌ی شهر، بین حروف الفبا می‌گشتیم و توی اون کشوهای کوچیک چوبی، برگه مربوط به کتاب مدنظرمون رو پیدا می‌کردیم تا ببینیم در کتابخونه موجود هست یا نه. بعد از اون که کتابخونه‌ها پیشرفت کرد دیگه ما لابه‌لای کتاب‌ها و برگه‌ها نمی‌گشتیم، بلکه فقط اطلاعات کتاب رو اعلام می‌کردیم تا مسئول کتابخونه زحمت پیدا کردن کتاب را از سیستم مرکزی بکشه. بعدترها هم ...

خلاصه که اون روزها هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم بتونم توی گوشیم از یه کتابخونه با مجموعه‌ای از هزاران کتاب، کتابی رو به امانت بگیرم و تا زمان عضویتم در کتابخونه، پیش خودم نگه دارمش. بدون اینکه دیرکرد من در تحویل یا خوندن کتاب، مطالعه یک نفر دیگه رو به تعویق بندازه. این بخشی از امکاناتی هست که طاقچه در اختیار ما قرار میده. پیشنهاد می‌کنم خودتون سری به لینک‌هایی که در بالا قرار دادم بزنید تا با ویژگی‌ها و جزئیات بیشترش آشنا بشید.