دزیره ، داستان شروع عشق من به کتاب
از اطرافیان من کسی نیست که من را به عنوان یک کرم کتاب کهنه کار نشناسد ، در اصل می توانید به این نکته اشاره کنید که تغذیه اصلی من کتاب است ، اما چه شد که من از یک نوجوان شر و شیطان که مدال های افتخار جالب و هیجان انگیزی از ویران کردن بر سینه خود داشت ، به جایی رسید که در آغوش کتاب به آرامش می رسد؟
داستان عاشقی من و کتاب :
توجه : قبل از اینکه روایت داستان عاشق کتاب شدن خود را شروع کنم ( که شخص شخیص خودم نقش اول آن هستم ) ، می خواهم به چند نکته اشاره کنم که باور دارم در عشق من به کتاب تاثیر عمیق داشته ، اولین و مهمترین گزینه آن است که من از زمانی که قدرت ادراک پیدا کردم متوجه این نکته شدم که تفریح پدر و مادر من کتاب است و سال های ابتدایی زندگی من از رفت و آمدی مداوم به کتابخانه و فروشگاه کتاب محل تشکیل می شود ، و گزینه دوم آنکه مادر من به شدت بر حضور هر ساله ی من در نمایشگاه کتاب تاکید داشت و من از سن 7 سالگی نمایشگاه کتابی را به خاطر نمی آورم که از دست داده باشم ( منظور از نمایشگاه کتاب هم نمایشگاه کتاب بین المللی تهران است ) ، خب بعد از فاش کردن این دو راز پشت پرده که به نظر خودم موتور محرک من در پشت داستان اصلی بود برویم سراغ داشتان من ، عشق ، کتاب و دزیره .
پدر و مادر من در کوردکی ام اهل کتاب بودند و این باعث شده بود من هم در کوردکی توجهاتی به کتاب نشان دهم ولی هیچگاه این توجهات در حد یک کرم کتاب نبود تا اینکه یک سال مدرسه تصمیم گرفت دانش آموزان را برای بازدید از نمایشگاه کتاب به اردو ببرد .
با هزار شوق و علاقه برای گرفتن هزینه خرید کتاب به پیش پدرم رفتم ، پدرم که خوب مرا شناخته بود و می دانست با یک بار سیر نخواهم شد و حتما بار دیگر هم با مادر خود به نمایشگاه خوام رفت و خرید خواهم کرد ، بودجه ی محدودی را به من داد ، 50 هزار تومان ( که آن زمان برای خودش پول درست و درمانی بود ) .
با هزار و یک اشتیق کودکانه با رفقا سوار بر اتوبوس شدیم و راهی مصلی امام خمینی گشتیم ، بعد از ورود به نمایشگاه کتاب ( آنگونه که به خاطر دارم ) قیمت اولین کتابی که پرسیدم کتابی بود به نام دزیره ، عکس روی جلدش که از ناپلئون و خانومی کمی تا قسمتی محجبه بود برایم جالب بود ، قیمت که کردم قرفه دار محکم گفت 50 هزارتومان ( یعنی به میزان کل موجودی من ! ) ، کمی جا خوردم چون چنین قیمتی برای یک کتاب غیر نفیس در آن زمان خیلی بالا بود ، کمی بر سر قیمت مذاکره کردم و وقتی دیدم فروشنده کوتاه بیا نیست به امید یافتن کتاب های بهتر با دوستانم هم مسیر شدم ، در ادامه چندین و چند کتاب را مشاهده کردم که همه موضوعات جالبی داشت و می توانستم همه را یک جا با همان 50 تومان بخرم ولی چشم من همان دزیره را گرفته بود ، در آخر زمان اردو که داشتیم جمع می شدیم برای برگشت به مدرسه ، برگشتم به غرفه اولیه و کل پولم را دادم و دزیره را گرفتم و در بین بقیه بچه ها که کوله پشتی خود را پر کرده بودند از انواع کتاب ها ، من فقط یک کتاب خریده بودم ، دزیره .
آن زمان نمی دانستم ولی دزیره سرآغاز عشق عمیق من به کتاب شد ، اولین کتابی شد که به معنی واقعی میخکوبم می کرد ، دزیره در تمام آن 574 صفحه اش من را وارد یک ماشین زمان می کرد و به یکی از جالب ترین پیچ های تاریخی فرانسه و جهان می برد ، من را همنشین ناپلئون و بزرگان فرانسه می کرد ، من را همگام با مردی می کرد که از هیچ به همه چیز رسید و شکل جهان را دگرگون کرد .
با کلیک بر روی اینجا در مورد رمان دزیره بیشتر بخوانید .
اگر شما هم میل دارید از مزه ی خوش این کتاب بی نظیر بچشید ( و شاید چونان توسط آن کتاب تحت تاثیر قرار بگیرید که بعد از آن مثل من تبدیل به کرم کتاب شوید ) ، مشکلاتی بر سر راه شما قرار دارد ، یکی از آنها مشکل بیماری همه گیر کرونا است که باعث تعطیلی گاه و بیگاه کتابفروشی ها می شود و دیگری قیمت سر به فلک کشیده کاغذ و کتاب است که ممکن است باعث زحمت شما بشود و یا ممکن است در جابجایی کتاب به علت قطر زیادش دچار مشکل شوید ( مشکلی که من هم داشتم ) و نتوانید کتاب را همه جا با خود حمل کنید ، کتاب های الکترونیک همه ی این مشکلات را با هم برای شما حل می کند و یکی از بهترین و جذاب ترین فروشگاه های کتاب الکترونیک طاقچه است ، که علاوه بر محیط جذاب و دلنشینی که دارد ( نسبت به بقیه فروشگاه های ایرانی کتاب الکترونیک ) منبعی غنی از آثار مختلف صوتی و مکتوب را نیز در خود جای داده است .
شما می توانید رمان جذاب دزیره را هم اکنون از دو انتشارات مختلف :
انتشارات جامی ، به ترجمه همایون پاکروان
انتشارات مجید ، به ترجمه پرویز شهدی
با کلیک بر هرکدام از لینک های بالا خریداری کنید و بلافاصله مشغول مطالعه شوید و مزه ی همنشینی یک کتاب خوب را بچشید .
مطلبی دیگر از این انتشارات
معاشقه با مرگ؛ معرفی کتاب «مواجهه با مرگ» اثر براین مگی
مطلبی دیگر از این انتشارات
امید خطرناک است!
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: نگران نباش