طاقچه؛ جایی برای خواندن کتاب الکترونیکی و شنیدن کتاب صوتی. میتوانید با کتابهای مختلف در وبلاگ طاقچه آشنا شوید: https://taaghche.com/blog/
رمانی که ادبیات استرالیا را وارد عصر جدیدی از حیات خود کرد!
استیو تولتز در سال ۲۰۰۸ پس از انتشار رمان جز از کل به یگی از نویسندگان محبوب در سراسر دنیا تبدیل شد. راهی طولانی که در زمانی کوتاه طی شد تا ادبیات استرالیا به نقطهای درخشان از تاریخش برسد.
[این یادداشت از سری پستهای «معرفی کتاب خوب» را به قلم محمدرضا نیکخواه، نویسندهی وبلاگ طاقچه، میخوانید.]
راویان این رمان، مارتین و جسپر دین، پدر و پسری هستند که در عین تفاوتها و دوریها، شباهتهای انکارناپذیری دارند. از دل روایت اول شخص داستان بیش از آنکه نقطهی اتکا یا دستورالعملی برای زندگی سعادتمندانه، متمدنانه یا هر آنچه شبیه به اینهاست بیرون آید، سوالاتی بزرگ برمیآید و خوانندگان با چالشی جدی مواجه میشوند؛ چالشی که دلخواه اذهان پرسشگر و نامطمئن است. عدم اطمینانی که روی مطلوب و پسندیدهاش فروتنی و بازخوانی مسیری است که بشر تا روزگار پسامدرن کنونی پیموده است.
اما چرا رمانی که سوالاتی فلسفی و بعضا عمیق را مانند پتکی به سر خوانندگانش میکوبد اینگونه در پهنهی وسیعی از جهان و بین اقشار مختلفی از خوانندگان محبوبیتی کمنظیر یافته تا آنجا که ادبیات استرالیا را وارد عصر جدیدی از حیات خود کند؛ پاسخ را باید علاوهبر جهانشمولی سوالات فلسفی نویسنده، در لحن طنز تولتز و توانایی غیرقابلانکارش در طنزپردازی در موقعیتهای بیاندازه تلخ یافت. جز از کل شبیه به دارویی تلخ است که برای تحملپذیر کردنش طعمدار و شیرین شده باشد. شیرینشدگی اما اینبار مصنوعی نیست و استادانه در بافت این داستان تلخ حل شده است.
دو نسل خاندان دین بیپردهپوشی از بخشی از تاریخ نسبتا تاریک خود با ما میگویند، از ناکامی که تکررش خندهآور میشود، از عشقهایی که نارسیده میپژمرد، از شهرت که گاهی چون زهری شیرین فرد را ذره ذره میکشد، از جوانانی که مرگشان تراژیکترین رخداد عالم است و مرگ که بنیادیترین سوال و نقطهی ابهام بشر است و بیش از هر چیز دیگری عنان زندگی را به دست خود گرفته است.
استیو تولتز، نویسندهی این رمان، نگاه ژرف و گاهی روانکاوانهی خود را در شخصیتهای داستانش بهخوبی تسری داده است. شخصیتی که در ورای ظاهرسازیهای رایج و تبلیغات پرطمطراق حقیقت را میجوید. آنچه زبان دو راوی داستان بهخصوص مارتین را به طنزی دلنشین آمیخته، مشی آنها در گذر از ظواهری است که در پس خود چیزی دندانگیر برای عرضه ندارد. راویان داستان در نقد با کسی یا مفهومی مماشات نمیکنند، نقدی که دامن خودشان را نیز گرفته و در هیچ نقطهای متوقف نمیشود. جز از کل پر از کلمات و فرازهای بهیادماندنی است که به مخاطب تلنگری ویژه میزند و جایی در ذهن او را احتمالا برای مدتها اشغال میکند؛ خواندنش تجربهای فراموشنشدنیست.
اگر از آنهایی هستید که از شنیدن کتاب گویا لذت میبرند، میتوانید کتاب صوتی جز از کل را با صدای پوریا رحیمی سام و رامین بیرقدار بشنوید.
نمونههایی از این فرازهای بهیادماندنی را در ادامه میخوانید:
«خنده داره که شما واسه دکتر و وکیل شدن باید آموزش ببینید ولی برای والدین شدن نه. هر احمقی میتونه پدر یا مادر بشه، حتی به اندازهٔ سمینار یه روزه هم نیاز نیست واسش وقت گذاشت.»
«مردم فکر میکنن که برای رشد و توسعه به توجه نیاز دارن. هیچکس تحمل ناشناس بودن رو نداره.»
«به این فکر میکردم که لیست کارهای سال نو اعترافی است به اینکه با همهٔ این اوضاع و احوال، خوب میدانیم که مقصر بدبختیهایمان، خود ما هستیم و نه دیگران.»
«وقتی تلاش میکنی تا کسی را از ذهنت بیرون کنی، این تلاش خود تبدیل بهخاطره میشود، بعد مجبوری تلاش کنی تا این کار را هم فراموش کنی که این عمل هم خود خاطرهای شده و در ذهنت ماندگار میشود»
«وقتی که در میان بحران شخصی دستوپنجه نرم میکنی، شهر چهرهای بیرحم و بیتفاوت به خود میگیرد. این دردآور است که هیچکس برای گرفتن دست تو چند لحظهای هم متوقف نمیشود.»
«میدانم هرگز نمیشود از خود فرار کرد، گذشته همراه ما میآید...»
«به هر حال، خاطره تنها چیز روی زمین است که میتوانیم آن را به نفع خودمان دستکاری کنیم تا مجبور نباشیم به در مسیر رفته به گذشتهٔ خود نگاه کنیم و به این فکر کنیم که چه آدم پستی بودیم!»
پیشنهاد میکنیم برای آشنایی بیشتر با این کتاب، یادداشت نقد و بررسی آن در وبلاگ طاقچه را بخوانید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه؛ زایو
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه:کتاب چراغ سبز ها
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: کاجزدگی