سمرقند
نمیدانم با شنیدن این جمله که "بیشترین تاثیری که خواندن یک کتاب بر روی شما داشته است" شما رو یاد چه اتفاقی می اندازد؟ اما برای من این اتفاق و این جمله خیلی بیشتر و تاثیرگزارتر از این حرف ها و این جمله ها بوده است. آنقدر که بعد از خواندن یک کتاب سوار ماشین شدم و به اتفاق همسرم صد کیلومتر راه را طی کردم و خودم را به مزار خیام رساندم و تازه آن جا بود که آن غلیان احساس و آشفتگی ام کمی فروکش کرد و آرام شدم. بعد ها خیلی به این موضوع فکر کردم که اگر فاصله محل زندگی من با مزار خیام بیشتر از فاصله مشهد تا نیشابور بود، بازهم این کار را می کردم یا نه؟ بازهم سوار ماشین میشدم و این مسیر را طی می کردم یا نه؟
این ها همه اما بیان من برای توجیه تاثیرگزاری این کتاب است سمرقند
بعد از خواندن کتاب سمرقند از چند موضوع خیلی ناراحت شدم، اول از همه این که چقدر منابع این چنینی در خواندن سبک زندگی و داستان های زندگی ادیبان و شاعران این سرزمین کم است، که اگر بود تا چه میزان سطح فرهنگ جامعه را بالا می برد.
دوم این که در بین همین محدود منابع هم "امین معلوف" نویسنده فرانسوی لبنانی الاصل باید بیاید و زندگی نامه خیام شاعر کهن ما را بنویسد و جوری تصویر سازی کند ایران عهد خیام را که هیچ فارسی زبان و ایرانی الاصلی تا به حال این کار را نکرده است.
سوم این که روایت داستانی زندگی شخصیتهای ادبی، فرهنگی و هنری امری رایج و مرسوم در سطح جهان ادبیات است، چه فیلم ها که بر اساس یک رمان درباره شخصیت هایی همچون شکسپیر، داوینچی، ونگوک و ... خود شما که این مطلب را دارید میخوانید دیده اید و درباره شخصیت هایی ایرانی ندیده اید!
چهارم این که هرگاه درباره تاریخ صحبت کرده ایم غالب چیزی که یاد ما می افتد نثر سخت تاریخ طبری است و کتاب های قطوری که هیچ گاه دنبال خواندن آن ها نبوده ایم، در حالی که از من که همه عمرم تا به حال تاریخ خوانده ام و هنوز قطره ای از دریای گذشته ی پیشینیان را درک نکرده ام اگر بپرسید به شما میگویم که تاریخ را میتوان خیلی زیباتر، روان تر، دلپذیرتر و دوست داشتنی تر از " امین معلوف (نویسنده فرانسوی سمرقند)" روایت کرد و نویسندگانی به مراتب با قلم شیواتری داریم که این کار را نکرده اند و نمیکنند و ما را با همان تاریخ طبری تنها گذاشته اند.
پنجم این که این کتاب به قدری تو را درگیر داستان و روایت خود میکند که یادت میرود در عین خواندن آن مشغول مرور زندگی خیام، شناخت حسن صباح، معرفی دوره سلجوقی و پادشاهان آن و سبک زندگی مردم و همچنین شناخت تفکرات و سبک وزارت خواجه نظام الملک، داستان های قلعه الموت و مرکز فرماندهی حسن صباح و همچنین دلیل ترور او توسط حشاشین و یاران از جان گذشته حسن صباح و چگونگی ترور خواجه نظام الملک و خیلی دیگر از داستان هایی که هرکدام به صورت خرده روایت در کلیت یک رمان عاشقانه بیان شده است.
و نکته آخر این که این کتاب واقعا تاثیر عمیقی بر من گذاشت آنقدر که سراغ خواندن بقیه کتاب های امین مالوف رفتم، سراغ خواندن زندگی نامه خیام توسط هرکس دیگری که نوشته شده بود رفتم و از همه مهمتر سراغ خواندن دوره سلجوقی، وزارت خواجه نظام الملک، شناخت حسن صباح و گروه حشاشین و همینطور قلعه الموت و ... شدم.
و این ها همه میسر نبود اگر طاقچه را نداشتم.
طاقچه این فرصت را به من داد که بدون نگرانی از موجودی کتاب، قیمت کتاب و کیفیت آن و بدون هیچ نوع دغدغهای شروع به خواندن کرده و با دسته بندی های مرتبط و امکان فیلترهای اشخاص، دوره ها، مکان ها و افراد بیشترین بازدهی را برای من به ارمغان بیاورد. طاقچه بود که خیالم بابت خواندن کتاب در هر زمان و مکان را برایم راحت کرد و اگر امکان خواندن نداشتم طاقچه امکان گوش دادن را به من میداد که واقعا در بسیاری از مواقع امکانی فوق العاده بود برای گوش دادن به کتاب در ترافیک، سرکار و خیلی دیگر از جاهایی که در حالت معمولی و بدون وجود طاقچه امیدی به استفاده از آن زمان نبود.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه؛ فارنهایت ۴۵۱
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی رمان کوتاه «دیروز» از آگوتا کریستوف
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه :کتاب آن چه پرنده کوچک به من آموخت