«شاید نیاز داری با یک نفر حرف بزنی»، کتابی خواندنی و تاثیرگذار
کتاب «شاید نیاز داری با یک نفر حرف بزنی» از آن دسته کتابهای روانشناسی پر کششی است که به کمک داستانها مفاهیم ارزشمند و آموزندهای را در ذهنت حک و در وجودت تهنشین میکند. لوری گتلیب در صفحات آغازین مینویسد: «این کتاب میپرسد: چطور میتوانیم تغییر کنیم؟ و پاسخ میدهد: در رابطه داشتن با دیگران». او در این کتاب از رابطهی میان درمانگر و بیمار سخن میگوید، رابطهای که به قول خودش با یک عکس فوری آغاز میشود و مینویسد: «درمانگرها میدانند که در آغاز، هر بیمار فقط یک عکس فوری است، که در یک لحظه خاص ثبت شده. شبیه عکسی است که از زاویهای نامناسب، ازتان گرفته شده و حالتی عبوس به چهرهتان داده است. ممکن است عکسی هم باشد که در آن میدرخشید، هدیهای را باز میکنید یا وسط خندههایتان با عاشقی هستید. هر دو شمایید در آن کسر از زمان و هیچ کدام شما نیستید در تمامیتتان.»
بنابراین گتلیب به دنبال عکسهای فوری دیگر میگردد، آلبومی میسازد و داستانهای بیمارانش را روایت میکند؛ اما داستانی دیگر هم در کار است، داستان خودش در جایگاه بیمار و در مطب روانشناسی دیگر. او در دل این داستانها خواننده را با برخی تعاریف و فنون روان درمانی با زبانی روان و گیرا آشنا میسازد. در این بین، کمی هم از مسیری میگوید که برای تبدیل شدن به یک روانشناس پیموده است، این که چطور تصمیم گرفت تا شغلش به عنوان نویسندهی برنامههای تلویزیونی را رها کند و در رشتهی پزشکی مشغول به تحصیل شود.
برای من یادآور کتابهای اروین یالوم است، به ویژه کتاب وقتی نیچه گریست، آن گفتگوهای جذاب دکتر برویر و نیچه، و تحلیلهای برویر و گفتگوی درونیاش. اما آنجا شاهد ماجرایی خیالی هستیم و اینجا داستانهایی واقعی که به زیبایی تمام در کنار هم قرار گرفتهاند. داستانهایی که از دید من گزینشی هوشمندانه داشتهاند و از پرتکرارترین دغدغهها و پرسشهایی سخن میگویند که هر کس در زندگیاش با آنها روبهرو میشود.
در فصلهای نخست با چهار تن از بیماران گتلیب آشنا میشویم و او ما را با خود به جلسههای درمانی آنان میبرد. گویی در دفتر کارش، بر روی مبل نشستهایم و همه چیز را از نزدیک دنبال میکنیم؛ شنوندهی داستان این افراد و شاهد مبارزهشان با مشکلات، دگرگونیها و پسرفت و پیشرفتشان تا آخرین جلسه درمانی هستیم. بیمار پنجمی که از میان صفحات کتاب با او همراه میشویم، خود لوری گتلیب است که در پی جدایی از نامزدش دچار بحران شده است. او با شجاعت و صادقانه از احساسات و روزهای خوب و بدی میگوید که در تلاش برای پشت سر گذاشتن این مشکل طی میکند و قدم به قدم ما را با رشد درونیاش همراه میکند.
شاید یکی از دلایل تاثیرگذاری این کتاب اینست که گتلیب به عنوان یک رواندرمانگر خود را با تمام شکستها و موفقیتهایش آشکار میکند، و به خواننده نشان میدهد فردی معمولی همانند اوست و این باور اشتباه را که یک رواندرمانگر باید زندگیاش خالی از مشکل باشد، به چالش میکشد. علاوه بر این سبک نویسندگی گتلیب که مانند یک مکالمه گرم و خودمانی است و گاه گاهی با چاشنی طنز همراه میگردد، باعث میشود کتاب تا پایان جذابیت و کشش خود را حفظ کند تا جایی که وسوسه میشوی یکبار دیگر آن را بخوانی، با یک نگاه نو و آماده برای جذب جزئیاتی که ممکن است جاانداخته باشی.
این پست را برای «چالش کتابخوانی طاقچه» نوشتهام و می توانید این کتاب را از طریق لینک زیر از طاقچه دریافت کنید:
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه : جنگ و صلح
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتاب خوانی طاقچه:کتاب جز از کل
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه : کان لم یکن