معاشقه با مرگ؛ معرفی کتاب «مواجهه با مرگ» اثر براین مگی

کتاب «مواجهه با مرگ» را می‌توان معاشقه با مرگ دانست؛ چرا که عشق و مرگ دست در دست همدیگر جریان را به شکلی پیش‌بینی‌ناپذیر جلو می‌برند و در بستر این داستان آرام می‌گیرند. «مواجهه با مرگ» اثری داستانی است که از دل ترس و انکار، عشق را خلق می‌کند و از درد، آرامش را بیرون می‌کشد.

براین مگی (نویسنده) این داستان را لایه به لایه از سطح ناباوری و وحشت از مرگ عبور می‌دهد تا شکوه زندگی را عریان کند. در این اثر به دور از شعارزدگی زندگی و مفهوم عمیق غنیمت شمردن لحظه ستایش می‌شود و جایگاه مرگ به عنوان سرنوشتی گریزناپذیر و محتوم اما عظیم و معنابخش یادآوری می‌شود.

[این معرفی کتاب را به قلم شقایق ابراهیم‌زاده، نویسنده‌ی وبلاگ طاقچه، می‌خوانید.]


داستان مواجهه با مرگ

جان اسمیت مرد جوان سی‌ساله‌ای از طبقه‌ی اشراف انگلستان است که از اشرافی‌گری فرار می‌کند و در حرفه‌ی روزنامه‌نگاری اسم و رسمی دارد. او شیفته‌ی سفر و حرفه‌اش است و به همین دلیل سر از بیروت درآورده و در همین سفر متوجه برآمدگی‌های ریزی روی گردنش شده. او اهمیتی به این موضوع نمی‌دهد و به کشورش انگلستان برمی‌گردد.

مادر دلسوز جان که زنی سرسخت و مقتدر است، با کنجکاوی و زیرکی از زیر زبان پزشک معالج پسرش بیرون می‌کشد که او به نوع ناشناخته‌ای از هاجکین (سرطان خون) مبتلا شده که درمان آن (در زمانه‌ی داستان) غیرممکن است و در بهترین حالت چهار سال از زندگی پسرش باقی مانده است.

لیدی وینتربورن (مادر جان) با نزدیکان پسرش مشورت می‌کند و همگی دلسوزانه تصمیم می‌گیرند موضوع بیماری جان را از او مخفی کنند تا او در سال‌های پایانی عمرش زندگی خوشی داشته باشد، اما ماجرا آنطور که آنها تصور کرده‌اند پیش نمی‌رود. چرا که جان به دختری نقاش و مستقل دل می‌بازد و تصمیم می‌گیرد با او ازدواج کند. این اتفاق باعث می‌شود ادامه‌ی پنهان‌کاری برای نزدیکان جان سخت‌ و دلخراش‌تر از قبل و البته روز به روز مرگ به جان نزدیک‌تر شود.

درباره نویسنده‌

«مواجهه با مرگ» با دیگر آثار براین مگی متفاوت است. آثار دیگر مگی همگی غیرداستانی و مربوط به فلسفه و سیاست هستند و مواجهه با مرگ تنها اثر داستانی او به شمار می‌رود. تا قبل از نوشته شدن این کتاب عمده‌ی فعالیت براین مگی به سیاست و فلسفه معطوف می‌شد، تا اینکه در ۴۷ سالگی به فکر نوشتن رمانی افتاد که در آن از زندگی، عشق، سیاست، هنر و فلسفه صحبت کند و در این بین به سیاست بریتانیا هم انتقاداتی تند داشته باشد!

برای خرید و دانلود کتاب معرفی‌شده و دیگر آثار این نویسنده می‌توانید به سایت طاقچه مراجعه کنید.

چه کسانی از خواندن مواجهه با مرگ لذت می‌برند؟

این داستان پانصد و نود صفحه‌ای ریتم تندی ندارد، اما این موضوع به معنای ضعیف بودن اثر نیست. کند پیش رفتن وقایع داستان به عمق زندگی و ارزشمندی لحظات اشاراتی ظریف و بی‌نظیر دارد که به معنای تکریم زندگی و عمق لحظاتی است که بدون حضور قدرتمند مرگ معنا، رنگ و بوی خود را از دست می‌دهند. بنابراین برای لذت بردن از این کتاب باید شیفته‌ی زندگی و جریانش باشید یا به دنبال معنی برای آن بگردید.

از طرفی دیگر وقتی که حضور پزشکان در داستان پررنگ‌تر می‌شود، دیالوگ‌هایی درخشان بین پزشک‌‌ها و دیگر شخصیت‌ها شکل می‌گیرد که نقدهای صریح براین مگی (نویسنده‌ی داستان) به پزشکیِ بدون فلسفه و هنر را به وضوح نشان می‌دهد.

شیفتگان فلسفه، هنر و سیاست هم از این اثر داستانی لذت شگرفی خواهند برد. چرا که بحث‌های پراهمیت و پرمغزی بین شخصیت‌های این داستان شکل می‌گیرد که همین مورد بر جذابیت و عمق این اثر اضافه می‌کند.

یکی از وقایع اسرارآمیز مرتبط با مواجهه با مرگ یادداشتی است که آقای مجتبی عبدالله‌نژاد (مترجم اثر) بعد از اتمام کار نوشته است و در اولین صفحه‌ پیش از شروع داستان آورده شده:

«در تمام مدتی که این کتاب را ترجمه می‌کردم، به مرگ فکر می‌کردم. شبح مرگ بالای سرم ایستاده بود. خیال می‌کردم قهرمان داستان که بمیرد، من هم می‌میرم. نمردم. ولی شبح مرگ هنوز بالای سرم ایستاده، رهایم نمی‌کند.»

آقای مجتبی عبدالله‌نژاد در سال ۱۳۹۶ یک سال پیش از منتشر شدن این کتاب در ایران چشم از دنیا فروبست.

اگر کتاب‌هایی مثل کتاب انسان در جستجوی معنا را دوست دارید، از خواندن این کتاب هم لذت خواهید برد. همچنین پیشنهاد می‌کنیم کتاب مرگ با تشریفات پزشکی را نیز بخوانید.

جملاتی از کتاب

«باعث خجالت است، نه؟ اینکه بود و نبود آدم در زندگی هیچ کس تأثیری نداشته باشد...»

«هیچ چیز به اندازه خودکشی قلب بازماندگان آدم را جریحه‌دار نمی‌کند. درنتیجه خودکشی در هر شرایطی تعرض به حقوق بازماندگان است. آدمی که خودکشی می‌کند، عوض اینکه تا آخرین لحظه به عزیزانش بچسبد و ولشان نکند، ترجیح می‌دهد، قبل از موقع، ترکشان کند. آن هم برای همیشه. این بدترین نوع طرد است. بقیه هم همین برداشت را دارند. خودکشی برای مادرش وحشتناک است...»

«اگر مرگی در کار نبود، دلیلی نداشت که دنبال معنای زندگی بگردیم»