فائزه در جستجوی تعادل... =)
من ملاله هستم
کتاب "من ملاله هستم"، داستان زندگی یک دختر پاکستانی به اسم ملاله است که برای درس خوندن و داشتن حق تحصیل با طالبان به مبارزه میپردازه و کوتاه نمییاد تا جایی که مورد حمله قرار میگیره و تا نزدیکی مرگ پیش میره اما زنده میمونه و توسط همین جریان و با کمک خود طالبان در سطح جهان شناخته میشه و برندهی جایزهی نوبل صلح میشه! (البته قبل از جریان این حمله هم ملاله فعالیتها و مصاحبههایی داشته و خیلی ناشناخته نبوده!)
آشنا شدن با قصهی زندگی دختری مثل ملاله میتونه الگو برای هرکسی، چه دختر و چه پسر باشه! ویژگیهایی، مثل اینکه از حقوقی که تماما متعلق به نوع انسان هست و هیچکس حق نداره از ما بگیرتشون دفاع کنیم و کوتاه نیایم حتی تا پای از دست دادن جونمون، شجاع بودن، تلاش و فعالیت زیاد، ناامید نشدن و منتظر دیگران نموندن چندتا از ویژگیهایی هست که بهنظرم میتونیم از ملاله یاد بگیریم!
اما... با اینکه ملاله دختر بسیار بسیار شجاعی بوده و هست، چون واقعا زندگیِ هرکس یکی از بزرگترین داراییهاشه و اینکه بدونی ممکنه زندگیت به خطر بیوفته اما بازم به راهت ادامه بدی شجاعت بسیار زیادی میخواد، ولی به نظر من قهرمان واقعی داستان ملاله پدرش هست! چه توی ماجرای اصلی خود ملاله و چه توی داستان زندگی خودش ( چون پدر ملاله، ضیاءالدین یوسفزی، هم یک کتاب نوشته به اسم "let her fly" –بگذار پرواز کند- ) این پدر ملاله بود که جرئت و جسارت مبارزه کردن و کوتاه نیومدن رو به ملاله میداد.
از ابتدای بچگیِ ملاله این طرز تفکر رو براش ایجاد کرد که تو هرکاری که بخوای رو میتونی انجام بدی و هیچ محدودیتی برات وجود نداره! اون هم توی محیطی که خانومها حتی اجازه نداشتن کنار همسر و پسراشون و کلا آقایون غذا بخورن! و اینکه با اون محدودیتهای فکری موجود، پدر ملاله به این نتیجه رسید که خانومها و آقایون هردو به یک اندازه از حقوق مختلف برخوردارند و تمام اون محدودیتهارو برای همسر و دختر خودش از بین برد، ضیاءالدین یوسفزی رو تو ذهن من تبدیل به شخصیت بزرگتری کرد! به نظر من با محدودیت از طرف محیط و جامعه میشه کنار اومد و جنگید اما محدودیتی که از طرف خانواده باشه، جنگیدن باهاش خیلی سختتره! زمانیکه توی خانواده پدر یا مادرت یا تو بهترین حالت هردوشون، حین اینکه همراهت باشن، تورو توی پیدا کردن هدفت کمک کنن و جسارت رسیدن به اونو بهت بدن، باعث میشه امثال ملاله نمونه نباشن بلکه اکثریت رو تشکیل بدن.
ملاله: بنابراین اجازه دهید مبارزهای باشکوه علیه بیسوادی، فقر و تروریسم انجام دهیم، اجازه دهید کتابها و قلمهای خود را برداریم، آنها قویترین سلاحها هستند. یک کودک، یک معلم، یک کتاب و یک قلم میتواند جهان را تغییر دهد.
خوندن کتاب "من ملاله هستم" رو به خانمها توصیه میکنم برای اینکه با زندگی دختری که میخواستن محدودش کنن و تمام هنر و استعدادش رو خلاصه کنن به کارهای توی خونه اما اجازه نداد و تمام اون محدودیتهارو ازبین برد آشنا بشن و به اندازه ظرفیت خودشون و زندگیشون الگوبرداری کنن. و خوندش رو به آقایون توصیه میکنم تا به این درک برسن که میتونن چه نقش پررنگ و موثری توی رسوندن دختر یا همسرشون به بهترین جاها داشته باشن. (به آقایون خوندن کتاب "بگذار پرواز کند" رو بیشتر توصیه میکنم.)
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: پیرمرد و دریا
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیا یک دقیقه تمام شادکامی برای سراسر زندگی یک انسان کافی¬ست؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: سوگ، درآمدی فلسفی.