چالش بهمن ماه طاقچه
تولد در توکیو داستان دختری است که برای جواب سوال ها و دغدغه های ذهنی اش راه های مختلفی را تجربه کرده
دختری که حاضر به قبول بی چون و چرای اتفاقات نبوده و زندگی خود را بر پایه ی تحقیق و انتخاب عاقلانه جلو میبرد
دختری که از بچگی مسئولیت پذیری را آموخته و در جای جای زندگی سعی در مستقل بودن داشته و البته خانواده ایی که نه تنها از ابتدا یاریگر او بوده اند که تا آخر هم برای اینکه دخترشان به آرزویش برسد به او کمک کرده اند و در آخر هم غم دوری او را پذیرفته اند
دختری که در خانواده ایی بودایی در ژاپن به دنیا آمده و در ادامه ی زندگی مسلمان شده و به ایران مهاجرت کرده
در این کتاب قرار است در کنار خاطره خوانی، آشنایی کلی با فرهنگ ژاپن و مردمانش پیدا کنید و همچنین تعریف ایران را از زبان یک خارجی به نظاره بنشینید.
البته نقش اول داستان ایران را دوست دارد و آن را هدف خود میداند و سال ها برای رسیدن به آن تلاش کرده پس طبیعی است که از ایران تعریف کند و حتی سلام و علیک ایرانیان را زیبا بداند.
و همچنین شاید چندان عجیب نباشد که از خونگرمی ایرانیان خوشش آمده باشد و آن را با ژاپنی مقایسه کند که در آن این حجم از همدلی را ندیده تاجایی که وقتی در فرودگاه ژاپن و در اوج ناامیدی اش فردی وجود دارد که به او کمک کند (که میتواند این معنا را از آن برداشت کرد که آن جا هم اوضاع بد نیست) خاطره گو این اتفاق را به دعای پیرزنی ایرانی ربط میدهد نه مهربانی ژاپنی ها
چالش این ماه کتابخوانی طاقچه خواندن کتابی بود که ما را با فرهنگ یا ادبیات ژاپن آشنا کند و همین بهانه ای شد تا در برنامه ی طاقچه کلمه ی توکیو را سرچ کنم و با این کتاب آشنا شوم، ابتدا که نام نویسنده را دیدم کمی شک داشتم که این کتاب بتواند فرهنگ ژاپن را به نمایش بگذارد اما همان صفحات ابتدایی از انتخاب خود مطمئن شدم، تولد در توکیو همانی بود که دنبالش بودم، البته نمیشود فرهنگ یک ملت را صرفا از خاطرات و تعریف های یک فرد برداشت کرد اما به هرحال نقش اول داستان در جای جای کتاب به فرهنگ ژاپن اشاره دارد، به اینکه خانواده ها چگونه فرزندان خود را تربیت میکنند یا اینکه ازدواج در آن جا به چه صورت است یا اینکه چگونه لباس میپوشند و حتی غذا و لباس محلیشان چه نام دارد.
آتسوکو هوشینو که بعد از مهاجرتش اسم خود را به فاطمه تغییر داده، هنوز هم دلبستگی هایی به ژاپن دارد که باعث میشود با دیدی مثبت به آن نگاه کند و فرهنگ آن را برای ما ایرانی ها نقل کند اما در عین حال شاید فاصله ایی که از آن جا گرفته یا سختی هایی که بعد ازمسلمانی آن جا تجربه کرده یا علاقه ایی که به ایران پیدا کرده باعث شده نگاهش به کشور و زادگاهش چندان متعصبانه و یک جانبه هم نباشد
اما در کنار همه ی این تعریفات ما با یک کتاب خاطرات بی نقص مواجه نیستیم و نباید با توقع زیادی وارد خوانش آن شویم. قرار نیست جز جز خاطرات آتسوکو را بشنویم و یا حتی به طورکلی دقیقا متوجه شویم که چه چیزی در اسلام او را آنقدر جذب کرد که حاضر به تحمل سختی های مکلف بودن شد، برعکس در عین حال که حجم کتاب کم است باز گاهی ممکن است از جمله ها و به گونه ایی نصیحت های کتاب خسته شوی، ممکن است حس کنی به شکل ناشیانه ایی سعی شده در بینابین خاطرات برایت سخنرانی کنند و تو را هدایت نمایند. احساس کنی بخشی از جملات کلیشه ایی اند یا حتی از بخش های دیگر کتاب متوجه شوی که استدلال دینیی که در یک بخش داشته ممکن است بعدا به ذهن او رسیده باشد چرا که در ابتدای اسلام آوردنش انگار هنوز آنقدر تسلط نداشته که آن استدلال را بیان کند.
اضافه شدن فرد مکمل داستان هم نه تنها روند را بهتر نمیکند که ممکن است مثل من آرزو کنی کاش فردی با ویژگی های انسان دوستانه ی بیشتری به کمک تازه مسلمان ما میشتافته، فردی جز پسری که از بچگی و به خاطر دیدن چند فیلم ازدواج با یک خارجی به سرش افتاده و برای همین هم به ظاهر به کمک به یک تازه مسلمان شتافته اما در واقع از ابتدا در نیت ازدواج با چنین دختری بوده نه صرفا کمک به او
و در آخر باید بگویم که قلم و نوع داستان هم چندان حرفه ایی نیست اما هیچ کدام از این ها به این معنا نیست که خواندن این کتاب توصیه نمی شود، برعکس از خواندن آن راضی ام و این هارا فقط به این خاطر گفتم که با توقع زیاد سراغ این کتاب نروید و بدانید قرار است صرفا از خواندن یکسری خاطره ی شاید گاهی مفید لذت ببرید و با چند دقیقه خود را جای دیگری قرار دادن، به نوع نگاه و ذهنتان وسعت ببخشید.
برای خواندن این کتاب در طاقچه به لینک زیر بروید
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: گرفتاریهای یک مرد چینی
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه:دوستش داشتم
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی رمان کوتاه «دیروز» از آگوتا کریستوف