چالش کتابخوانی طاقچه:باشگاه قتل پنجشنبه
"بعد از یک سن خاص، تقریباً می توانید هر کاری که دوست دارید انجام دهید. هیچکس به جز پزشکان و فرزندانتان مانع شما نمی شود."
اگه برای ایام عید دنبال خواندن یک کتاب سرگرم کننده و بامزه است اجازه بدهید این کتاب را به شما معرفی کنم.
«باشگاه قتل پنجشنبه» هر پنجشنبه، الیزابت، جویس، ابراهیم و ران، ساکنان دهکده بازنشستگی کوپرز چیس، برای بررسی پرونده های قتل ملاقات می کنند.این باشگاه در ابتدا توسط الیزابت (یک افسر جاسوس/اطلاعات سابق) و دوست بسیار خوبش پنی (یک بازرس سابق کارآگاه) راه اندازی شده بود تا نگاهی دوباره به برخی از پرونده های حل نشده پنی بیندازند. اکنون که پنی در خانه سالمندان دراز کشیده است و منتظر آخرین ساعات زندگی خود است، ابراهیم روانپزشک سابق، جویس پرستار سابق و ران رهبر سابق اتحادیه کارگری (در زمان خود به عنوان "ران قرمز" شناخته می شد) به الیزابت می پیوندند. شغل سابق آنها به آنها تخصص لازم برای حل جنایات را می دهد، اما تا زمانی که قتل فعلی اتفاق می افتد، آنها واقعا مهارت های خود را آزمایش نمی کنند. این شخصیت ها با استفاده از سن و پیشینه خود به نفع خود، در برابر کلیشه ها برای حل جرم بازی می کنند.
ریچارد عثمان سبک نوشتاری آسانی دارد و شخصیتهای او همه لذتبخش هستند من این کتاب را کاملا دوست داشتم. این کتاب تضاد کاملی است - با شخصیت های باهوش، شوخ و دوست داشتنی، گرم و خنده دار است.بخشی از روایت به صورت دفتر خاطراتی است که توسط جویس، جدیدترین عضو باشگاه نگهداری می شود و دیدگاه متفاوتی از زندگی در روستا و آنچه در حال رخ دادن است ارائه می دهد. دونا که خود را توسط باشگاه قتل پذیرفته شده می بیند، خوشحال است که با کمک الیزابت به نوعی در تیم تحقیق استخدام شده است.
در حالی که رازها چند لایه و جذاب هستند، شخصیت ها چیزی هستند که خواندن این کتا را فوق العاده لذت بخش می کنند. مملو از شوخ طبعی، طنز و جذابیت، امیدوارم به زودی دوباره این گروه حل کننده قتل را ببینیم بلافاصله با شروع کردن کتاب با شخصیت های عجیب و غریب و دوست داشتنی جذب این داستان شدم. شهروندان سالخورده با شیطنتهای عجیب غریبشان و بیتفاوتشان به زندگی مرا به خنده وا داشتند. شوخ طبعی ملایم تعادل درستی را ایجاد کرده بود، بدون اینکه بیش از حد تند و تیز یا خنده دار باشد.
در مورد خود داستان، نویسنده آن را بسیار قوی شروع شد. در نیمه اول کاملاً شگفت زده شدم، و در حالی که هر سرنخ را دنبال می کردم. اما بعد به نوعی پیچیده و گیج کننده شد. فصل ها کوتاه و منسجم هستند. عثمان توپ های زیادی را به سمت شما پرتاب می کند و هر بار که فکر می کردم قاتل را می شناسم، ثابت می شد که اشتباه می کردم. به نظر می رسد این کتاب سعی کرده است تا تک تک شخصیت ها یکی یکی احساس گناه کنند. برای یکی دو مورد اول سرگرم کننده بود، فکر می کردم فریب خورده ام، اما به سرعت خسته کننده شد. خوشبختانه، همه چیز را به نحوی رضایتبخش به پایان رساند. به طور کلی، خواندن این کتاب واقعا سرگرم کننده بود، تا حد زیادی به دلیل شخصیت های شیرین و خنده دار آن.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: بیحد و مرز
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: همیشه ارباب
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: خودشناسی