چالش کتابخوانی طاقچه:دختری در قطار
به نام خدا
کتاب دختری در قطار نوشته پائولا هاوکینز با ترجمه علی قانع
کتاب در ژانر جنایی پلیسی نوشته شده است و فضا سازی خوبی دارد .داستان چند روایتی و از زبان سه شخصیت روایت شده است.
بخش های اولیه کتاب به معرفی شخصیت ها می پردازد.محور اصلی داستان در مورد سه زن شکل میگیرد که هربار قصه توسط یکی از شخصیت ها ی داستان روایت می شود و ما داستان را از دیدگاه سه زن داستان می خوانیم.
شخصیت اصلی داستان زنی به نام راشل که داستان حول محور این شخصیت جلو می رود.
راشل به دلیل ناباروری،افسرده و به الکل روی می آورد. او تبدیل به یک زن الکلی و مست ،ناراحت و پرخاشگر می شود او حتی اتفاقات بعد از مصرف را به خوبی بیاد نمی آورد.راشل بعد از مدتی با مشکوک شدن و پی بردن از خیانت همسرش تام ،از او جدا می شود، راشل حتی بعد از جدایی ، تام را دوست دارد ونمی تواند او را با زنی دیگر در خانه ای که او قبلا زندگی می کرد تصور کند.
راشل در اتاق خانه ای که هم خانه ای او کتی که از دوستانش است اجاره کرده زندگی می کند.راشل که بیکار شده برای اینکه به کسی توضیحی ندهد هروز صبح ساعت 4:08 سوار قطار ی میشود که به سمت لندن میرود البته علاقه او به قطار بر سوار شدن هرروز اش بی تاثیر نیست .او صدای قطار و دیدن مناظر در حال عبور را دوست دارد در مسیر راشل هرروز به خانه ای می نگرد که جس و جیسن زندگی می کنند او آنها را می بیند که در پاسیو خانه شان قهوه می نوشند،جس روی صندلی نشسته و جیسن در بالای سر او دستانش را روی شانه هایش می گزارد و با هم می خندند راشل برای آنها دست تکان می دهد می داند که احتمالا آنها نمی بینند اما برای لحظه ای خودش را به جای جس می بیند اینکه سال های قبل چقدر با تام خوشبخت بوده اند.
مگان نیز دختری زیباست که در زندگی قبلی خود مشکلات زیادی داشته(فرار ،اعتیاد و از دست دادن ) . اما حالا او با اسکات زندگی خوبی دارد مگان می داند که اسکات او را خیلی دوست دارد حتی با وجود اشتباهاتی که انجام می دهد .در واقع روند اصلی داستان از ناپدید شدن مگان شکل می گیرد.
و آنا که با همسر سابق راشل ازدواج کرده و یک دختر کوچولو دارد و در خانه ای که روزی از آن راشل بود زندگی می کند.او قبل ازدواج با تام رابطه مخفیانه داشته وبرای تام بابت اینکه راشل او را اذیت می کند و یک زن مست لایعقل است احساس دلسوزی می کند و به خود می گوید که تام لایق بهترین هاست.
پاراگرافی از کتابی:
"می روم توی تخت خواب و چراغ را خاموش
می کنم.قادر به خوابیدن نخواهم بود،اما
باید سعی ام را بکنم.گمان می کنم،نهایتا
کابوس ها قطع می شوندومن آن ها را بارها
و بار ها در ذهنم مرور نخواهم کرد؛ولی
همین حالا می دانم که شبی طولانی در
پیش رو دارم.وباید فردا صبح زود بیدار
شوم،تا به قطار برسم"
داستان از جایی هیجان بیشتری پیدا می کند که راشل هنگامی که قطار در ایستگاه توقف می کند درست روبروی خانه جس وجیسن ، جس را در حیاط خانه می بیند که مردی به سمت او می آید و با او ارتباط خیلی دوستانه دارد که جیسن نیست او که فکر می کرد آنها چقدر خوشبختند با دیدن این صحنه دلش به حال جیسن می سوزد و با خود فکر می کند که باید به او بگوید.
در کل داستان تمرکز بر روی احساسات زنانه و روابط پنهانی که افراد دارند و خیانت هایی که انجام می دهند باعث یک سری اتفاقات می شود
«دختری در قطار» را از طاقچه دریافت کنید
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی کتاب: Polarities of experience
مطلبی دیگر از این انتشارات
دومین بهار
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: داییجان ناپلئون