چالش کتابخوانی طاقچه"نیم دانگ پیونگ یانگ"
بهمن ماه ۱۴۰۰ برای من پر از اتفاق بود. از درس و امتحان و پیک ششم کرونا گرفته، تا بلای خانمان سوزی ک دو سال از آن فرار کرده بودیم ولی ویروس منحوس اخر سر در خانه ماراهم زد و ...
ولی به جرئت میتوانم بگویم جذاب ترین اتفاق بهمن ۱۴۰۰ برای من، سفر به کره شمالی بود با "نیم دانگ پیونگ یانگِ رضا امیرخانی" کتابی که دو سال پیش به پیشنهاد لیگ کتابخوانی عزیزم _برنامه کتابخوانی دانشگاه_ از طاقچه خریدم ولی متاسفانه نخوانده بودم. چند کتاب دیگر هم در مورد کره شمالی در کتابخانه طاقچه دارم ولی احتمالا با چالش کتابخوانی طاقچه در سال های آینده آن را بخوانم. بگذریم ...
نیم دانگ پیونگ یانگ داستان دو سفر رضا امیرخانی و هیئت همراه (: به کره شمالی است. سفر اولی را به عنوان گروه مستند ساز همراه با گروهی از اعضای حزب موتلفه اسلامی رفتند به عنوان سفری سیاسی و سفر دومی را به عنوان نویسنده ای از ایران که برای تکمیل اطلاعاتش برای نوشتن کتاب به دید گسترده تری از مردم کره شمالی نیاز داشت.
به قول خود امیرخانی، برنامه هر دو سفر را حزب کره شمالی چیده بود و تفاوت چندانی باهم نداشتند اما با توجه به مخالفت های زیاد او و دوستانش در سفر دوم، تغییراتی در برنامه سفر اعمال می شود.
از جذاب ترین قسمت های کتاب برای من، رفتار مردم کره شمالی با خارجی ها بود. انگار که دیوار حفاظتی نامرئی بین مردم آن کشور و مردم دیگر کشورها کشیده شده باشد. مردمی که حتی با خارجی ها حرف هم نمیزنند مانند کسی که از فرد وبا و طاعون گرفته دوری می کنند. مردمی که حرفشان بخاطر تحریم در کشورشان مانده است و تلاشی هم برای ارتباط با خارج نمی کنند.
یکی دیگر از قسمت های جالب کتاب، استفاده مردم از چراغ برق های داخل خیابان است در کشوری که قدرت اول جهان در زمینه سلاح هسته ای است و وجود سلول های خورشیدی در بام خانه هاست. به این معنا که صنعت هسته ای که به عنوان افتخار مردم جمهوری دمکراتیک خلق کره است، در صنایع دیگر نظیر تولید برق و ... کاربرد ندارد.
در قسمتی از کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب که همزمان با نیم دانگ پیونگ یانگ شروع به خواندنش کردم، در مورد اتوپیای غرب نوشته شده است که در آن هیچ اختلاف طبقاتی وجود نخواهد داشت و دلیل نبودن نظام طبقاتی هم پذیرش افراد است ن الزاما عدالت اجتماعی و ... . مثلا کارگر پذیرفته است که کارگر بوده و کارگر خواهد ماند و تلاش یا اعتراضی برای بهتر شدن اوضاع خود نمیکند. در نیم دانگ پیونگ یانگ، همه مردم به همچین عدالت اجتماعی رسیده اند و خود را و جامعه را راضی و آزاد می دانند.
کتاب به اندازه خاطره داشت، به اندازه شوخی و خنده داشت و حتی تحلیل سیاسی. کامل و عالی.
خلاصه که نیم دانگ پیونگ یانگ را بخوانید اگر؛ بعد از دو سال در خانه ماندن بخاطر کرونا دلتان هوای سفر کرده. اگر؛ از کره شمالی یا کشور هایی که کمتر از انها شنیده ایم، خوشتان می آید. اگر؛ کتاب خوب دوست دارید.
باز هم ممنون از طاقچه که باعث خیر شد تا کتاب دیگری از کتابهای دو سال معطل را بخوانم.
"نیم دانگ پیونگ یانگ" را از طاقچه بردارید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: دزد مووزوزی و انسان فرهیخته
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: کتاب شعر احمد شاملو
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: درک یک پایان