چالش کتابخوانی طاقچه: بلید رانر
آیا آندروئیدها خواب گوسفندهای الکترونیکی را میببیند؟ (#بلیدرانر )
#فیلیپ_کی_دیک
#شهریار_وقفیپور
#نشر_نیماژ
.
زمان وقوع داستان در نسخه اصلی سال ۱۹۹۲ بوده که در نسخه جدید آن به سال ۲۰۲۱ تغییر کردهاست. داستان بر روی کره زمین، که پس از آخرین جنگ جهانی گرفتار آلودگیهای رادیواکتیو فراوان شدهاست رخ میدهد. اکثر انسانهایی که زنده ماندهاند به سوی سیارات دیگر گریختهاند و بازماندگان با مشکلاتی فراوان درگیرند.
بعد از جنگ و نابودی حیات وحش زمین اکثر انسانها راهی بجز مهاجرت به مریخ و خریدن یک آدم مصنوعی نمی بینند.
آدم مصنوعیها که حالتی برده مانند دارند روز به روز پیشرفتهتر و باهوشتر میشوند و برخی از آنها برای رسیدن به زندگی بهتر و آزادی اربابان خود را کشته و به زمین فرار میکنند. شناسایی آنها مخصوصا آخرین مدلشان کار خیلی راحتی نیست و فقط با استفاده از روشی که به آن آزمون همدلی میگویند و توسط جایزه بگیرها میتوان آنها را شناسایی کرد.
ریک دکارد یکی از این جایزه بگیر ها است که برای پیداکردن و بازنشسته کردن (کشتن) شش تا از اندروید ها راهی ماموریت میشود.
.
در این کتاب یک شاهکار هست شکی نیست. ولی برای من برخلاف اسمش اصلا جذاب نبود و خیلی کند پیش میرفت و هیچ نقطه اوجی نداشت. درسته یه تناقضه. ولی نمیشه یه چیزی شاهکار باشه ولی سلیقه کسی نباشه؟ خب این کتاب تو سلیقه من نبود و خب همونجور که گفتم اسمش بود که منو جذب کرده بود.
خب درباره اسمش باید بگم که اندرویدها به عنوان موجودات بدون احساسی شناخته شده اند و درجریان داستان جایی هست که دکارد به این فرضیه شک می کنه و با خودش درگیر این میشه که آیا آنها هم احساس دارند یا نه. و خب بیشتر داستان حول این درگیری دکارد با خودش می چرخه.
"جایی از داستان توصیفاتی میشنویم از دوستی اندرویدها از اینکه یک اندروید برای دیگری کارهایی انجام میدهد و از سویی میبینیم که انگار در مواقع خطر دیگر برایشان مهم نیست که سر اندروئید دیگر چه بیاید. گاهی هم برایشان مهم است. یک تناقض است در داستان و یک ضعف در نگرش نویسنده؟ یا قصد دارد چیزی به ما بگوید. اینکه تفاوت انسانهای توی کتاب با آن اندرویدها آنقدرها هم زیاد نیست؟
حقیقتا نمیدانم."
کتاب منو خیلی گیج کرد توی چند مورد.
یک: دستگاه همدلی چی بود؟ یهو سر و کله اش توی داستان بدون هیچ توضیحی پیدا شد. ویلبور مرسر کی بود؟ چرا همه اش داشت از یه جایی بالا می رفت؟ هدفش دقیقا چی بود؟
دو: بارتر مهربونه چی؟ اون هم اندروید بود؟ آخرش چی شد؟ چرا با مرسریسم مشکل داشت؟
سه: چرا مسائل مربوط به اعتقادشون (مرسریسم) انقدر پیچیده بیان شده بود؟
قبلا هم این مشکل رو با کتاب اسنوکرش که اون هم یه کتاب سایبرپانکی هست داشتم. کل کتاب حول یک دین می چرخه اما هیچ چیزی از اون دین دستگیرم نمیشه.
در صفحه گودریدز این کتاب می بینید که این کتاب رو چند جلدی معرفی کرده ولی باید توجه داشته باشید که جلد های دیگه این کتاب توسط یک نویسنده دیگر نوشته شده.
فیلم اقتباسی این کتاب هم به اسم بلید رانر در سال 1982 ساخته شده که اون هم برای من جذاب نبود. هیچ هیجانی نداشت. تفاوت های زیادی با کتاب داشت اما خط داستانی اش همان بود. به نظرم از کتاب بهتر بود.
سال 2017 هم فیلم دیگری در دنباله آن ساخته شد که حتما برای دیدن آن باید فیلم اول رو دیده باشید تا گیج نشوید.
اگر می خواهید این کتاب رو بخوانید رو لینک زیر کلیک کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
دلتنگی برای شخصیت ها ، مکان ها و دیالوگ های کتاب کیمیاگر
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: فلسفهی تنهایی
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: ترس و لرز