چالش کتابخوانی طاقچه: جنگ چهره زنانه ندارد
کتاب مرداد 1400: کتابی غیرداستانی درباره جنگ جهانی دوم
در پنجمین ماه چالش کتابخوانی طاقچه انتخاب من کتاب "جنگ چهره زنانه ندارد" از نویسنده پرآوازه معاصر سوتلانا الکساندرونا الکسیویچ است. الکسیویچ نویسنده و خبرنگار اهل بلاروس است که در سال 2015 به خاطرِ نوشتههایش در ژانر مستندنگاری موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شده است.در اکثر آثار ادبی این نویسنده، به توضیح روحیه و احوال مردم روسیه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی پرداخته شده است.
در دورانی که تمام آنچه از جنگ جهانی دوم می دانیم با صدای مردانه به ما گفته شده است و نقش زنان صرفا در قالب پرستار یا امدادگر در یکسری فیلم های هالیوودی در ژانر جنگ به ما نشان داده شده است، الکسیویچ به همراه ضبط صوت خود به سراغ زنان روس رفته که خانه پدری را ترک کردند، از جنسیت خود صرف نظر کردند، دشواری ها و مسیولیت هایی را برعهده گرفتند که حتی مردان را می ترساند و در میدان جنگ حضور پیدا کردند و خاطرات آنهارا در قالب کتابی مستندگونه ثبت کرده است. این زنان که در جبهه های مختلف اعم از خلبان، تک تیرانداز،پزشک، خنثی کننده مین،سرباز،اشپز و.. خدمت کرده اند جنگ و آنچه را که در آن دوران گذراندند را از زاویه دید زنانه و جایگاه خود روایت میکنند. او از زنانی صحبت میکند که نوزاد خود را قربانی میکند تا گروهی از سربازان را نجات دهد، زنانی که در خط مقدم جنگیدند و در جنگ های تن به تن با نیروهای نازی حضور داشتند، زنانی که هر لحظه با ترس از مرگ زندگی کردند. از نظر من جنگ وحشتناک ترین و ناپاک ترین عمل انسانی در تمام طول تاریخ است اما چیزی که در پس سیاه ترین روزها نیز وجود دارد این هست که چطور ممکنه یک زن با این روحیهی لطیف و شکننده در جبههها در خط مقدم، سختترین و وحشتناکترین شرایط را بدون اینکه خم به ابرو بیاورد و به صورت کاملا داوطلبانه، پشت سر بگذارد و بعد از آن بتواند دوباره به زندگی عادی، به زندگی زنانهاش برگردد؟ بعد از دیدن آن همه صحنه خون آلود و وحشیانه دوباره بتواند لاک بزند، کفش پاشنهبلند بپوشد، دامن و پیراهن به تن کند و از همه مهمتر همهی اثرات مخرب جنگ را از ذهنش دور کند و به زندگی عادیاش برگردد. من فکر میکنم شاید این نقل قول از آنا گاوالدا (نویسنده) که میل و اشتیاق به زندگی از هرآنچه که وجود دارد قوی تر است، زیباترین توضیحی باشد که برای این شرایط می توان داشت.
از نظر من شاید این روایت های تلخ برای روحیات اکثر خوانندگان مناسب نباشد. بنابراین سعی کنید قبل از مطالعه این کتاب در وضعیت روحی و روانی خوبی باشید تا بخاطر این روایت ها بیش از حد بهم نریزید. به یاد داشته باشید که ما تنها این خاطرات را میخوانیم، درحالیکه در واقعیت این زنان این روزها را زندگی کردند. روایت مردمان معمولی از این وقایع می تواند بهتر از هر چیزی تصویری درست از آنچه در جنگ جهانی دوم رخ داده است به ما ارایه دهد و از انجایی که تاریخ همیشه تکرار می شود می توانیم ذره ای از رنج و غم زنانی که همین الان در جبهه های جنگی به سر میبرند مانند سوریه و عراق و افغانستان را درک کنیم.
خدا آدم رو نیافرید تا بره تیراندازی کنه، خدا انسان رو برای عشق و عشق ورزیدن آفرید. تو چی فکر میکنی؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه؛ از دیار حبیب
مطلبی دیگر از این انتشارات
صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش ۱۴۰۰ طاقچه: ۴۵۱ فارنهایت