در تلاش برای یادگرفتن چیزهای جدید، مثلا چیدن کلمات کنار یکدیگر..
چالش کتابخوانی طاقچه : خاطرات سوگواری
رولان بارت در 12 نوامبر سال 1915 در فرانسه متولد شد. او فیلسوف، نظریهپرداز، نویسنده و منتقد ادبی بود.
به نقل از دوستانش ، علاقهٔ شدید او به مادرش باعث شد که پس از مرگ مادرش تا مدتها دست از نوشتن کتاب بردارد و به مکانهای گوناگون که بیشتر آنها به مقصد مراکش بود، سفر کند. در این میان یادداشتهایی را بهصورت پراکنده و در بازههای زمانی مختلف نوشت که تقریباً اغلب آن ها تحت تأثیر مرگ مادرش بودند. مادر بارت در 84 سالگی درگذشت و در نهایت سه سال پس از مرگ او، رولان بارت در 25 مارس 1980 در اثر تصادف از دنیا رفت.
اما در مورد کتاب او، باید گفت خاطرات سوگواری یک رمان نیست، شاید حتی نتوان اسم آن را کتاب گذاشت، چرا که تکتک صفحات آن شامل یادداشتها و خاطراتی میشود که نویسنده گاهاً در شرایط روحی نوشته است؛ گاهی با خودنویس و گاهی با مداد. رولان خود هرگز تصمیم به گردآوری و چاپ این یادداشتها نداشت و ۲۹ سال پس از مرگش این کتاب، توسط دوستان وی چاپ و منتشر شد.
کتاب خاطرات سوگواری شامل چند بخش زیر است :
پس از مقدمه مترجم، کتاب با خاطرات نویسنده از تاریخ ۲۶ اکتبر ۱۹۷۷ تا ۲۱ ژوئن ۱۹۷۸ تحت عنوان «خاطرات سوگواری» شروع میشود و پس از آن «ادامهٔ خاطرات» از ۲۴ ژوئن ۱۹۷۸ تا ۲۵ اکتبر ۱۹۷۸ نوشته شده است. در «صفحات بعدتر خاطرات» از ۲۵ اکتبر تا ۱۵ سپتامبر ۱۹۷۹ شرایط روحی نامناسب نویسنده در غم از دستدادن مادر، با خواندن این یادداشتهای پراکنده، بهوضوح قابل درک است و در انتها با «چند یادداشت بیتاریخ» مواجه میشویم و همینطور با «یادداشتهایی دربارهٔ مامان».
بخش هایی از کتاب با ذکر تاریخ که برای من خواندنی بود :
27 اکتبر 1977
«کسی چه میداند؟ شاید چیز ارزشمندی در این یادداشت ها باشد؟»
29 اکتبر 1977
«در نوشتن این یادداشت ها در برابر ابتذالی که در من است به خودم اعتماد میکنم.»
11 نوامبر 1977
«تنهایی = کسی را در خانه نداشته باشی که بتوانی به او بگویی :فلان ساعت به خانه باز خواهم گشت و یا کسی که صدایش بزنی (یا کسی که تنها به او بتوانی بگویی): من اینجام، من آمدم.»
آدمی که کسی را از دست می دهد، با مرگ و یا دوری از او، مدت ها زمان میبرد زندگی بدون "او" را از سر بگیرد. این تلاش در کلمات نویسنده مشخص است. گویی او دنیا را پس از مرگ مادرش مکانی غریب و دوستان و آشنایانش را با وجود حضور و کمک شان؛ غریبه می پندارد. مادر بارت ۲۳ سالگی ازدواج کرد و در ۲۴ سالگی بیوه شد و ۶۰ سال کنار رولان بارت زندگی کرد و همراه یکدیگر بودند. فقدان او علاوه بر غم، حفره ای بزرگ در زندگی بارت ایجاد کرد که با تلاش های مختلف مانند سفر و نوشتن، سعی بر غلبه بر آن و یا لااقل تحمل کردن آن میکرد. بخشی از کتاب خاطرات سوگواری، زندگی زیسته هر یک از افرادی است که فقدان کسی را تجربه کرده اند.
کتاب در 272 صفحه، گردآوری شده است و در هر صفحه گاه یک جمله، چند کلمه و در مواردی یک پاراگراف از شرح حال نویسنده در آن تاریخ ثبت شده است.
خواندن این کتاب را به کسانی که در غم فقدان عزیزی هستند میشود توصیه کرد. غیر از آن، با خواندن این کتاب حال و احوال کسی که به یک باره "تنها" شده و زندگی کردن را فراموش کرده را در پس کلماتش خواهید یافت.
بارت در سالگرد مرگ مادرش اینگونه می نویسد :
20 اکتبر 1978
«سالگرد مرگ مامان نزدیک میشود. بطور فزاینده ای میترسم. گویی او باید در این روز(25 اکتبر) دوباره بمیرد.»
25 اکتبر 1978
«سالگرد مرگ مامان.
روز در ارت.
ارت، خانه خالی، قبرستان، قبر جدید.قلبم متورم نشده، احساس خشکی میکنم، بدون هیچ پشتیبانی درونی. نمادگرایی سالگرد برایم بی معناست.»
محمدحسین واقف در سال 1393 کتاب خاطرات سوگواری را ترجمه کرد و این کتاب توسط نشر حرفه هنرمند به چاپ رسید. برای خرید و مطالعه نسخه الکترونیکی کتاب خاطرات سوگواری میتوانید آن را از اپلیکیشن کتابخوانی طاقچه تهیه کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: پانزده سگ
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: بیحدومرز
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: آدری هپبورن؛ یک روح زیبا