یه برنامه نویس عاشق خلق کردن که فیلم دیدن اولویتشه و کتابهاش دوستاشن، از بچگی تفریحش نوشتن بوده و توش واقعا فوق العادس کانتنت مارکتینگ رو مناسب روحیاتش میبینه و تصمیم گرفته از اینجا شروع کنه.سلام ....
چالش کتابخوانی طاقچه: دایی جان ناپلئون
?این ماه قرار بود بریم سراغ خوندن یک کتاب رمان که شخصیت های زیادی داره.پس بریم همراه بشیم با .. ؟
برای شروع من مرشد و مارگاریتا رو انتخاب کردم ولی فصل اول رو که تموم کرد به اون اندازه ای که انتظار داشتم من رو جذب نکرد بنابراین بستمش؛ از لیست کتابخونه ام هم حذفش کردم(وقتی کتابی تو رو جذب نمیکنه الزامی نداره به خاطر معروف بودنش حتما بخونیش که. نه؟) و رفتم سراغ دومین انتخاب بین کافکا در ساحل و دایی جان ناپلئون مونده بودم بنابراین هر دو رو شروع کردم . به نظر میرسه کفه ترازو به نفع دایی جان ناپلئون چرخیده چون اون رو زودتر تموم کردم ولی همچنان داستان کافکا هیجان نهانی برای کشف انتهای ماجرا درونم باقی گذاشته کسی خونده کافکا در ساحل رو؟
??درباره کتاب
سایت طاقچه در قسمت درباره کتاب اینطوره نوشته:
داییجان ناپلئون در این کتاب، مردی ساده، حساس، منظم و عاشق ناپلئون بناپارت است که از انگلیسیها نفرت دارد. او نشاندهنده گروهی از مردم است که بهجای پیدا کردن ریشهی مشکلات و مسائل خود به رویابافی و خیالپردازی میپردازند. سعید در این کتاب جوانی ناپخته و بیتجربه است که پیرو احساساتش است و در این میان یک آدم دنیادیده و باتجربه به اسم عمو اسدالله هم هست، که نقش تکیهگاه و آدم عاقل داستان را بازی میکند.کتاب دایی جان ناپلئون در سال ۱۳۴۹ چاپ شده است، در این رمان ایرج پزشکزاد روحیه حساس، تقدم احساسات بر عقل و برخی از صفات ناپسند مردم جامعه ایرانی را با زبانی شیرین برای ما تعریف میکند. ژانر این کتاب تلفیقی از ژانر اجتماعی، بلوغ و طنز است. سریال این رمان طنز به دست ناصر تقوایی ساخته شده است.
??نظرم راجب کتاب
1. ایرج پزشکزاد به خوبی از عهده نوشتن رمانی روان و گیرا بر اومده هرچند از نظر من بخش هایی از کتاب بود که بررسی تا این اندازه جزئی اصلا نیازی نبود حتما که 150 تا 200 صفحه از کتاب از نگاه من اضافه کاری بود.
❌خطر اسپویل شما رو تهدید میکنه?یه نقد دارم بهش: فرض کن کتاب 690 صفحه بود؛ ما این همه از اول داستان منتظر بودیم ببینم اخر ماجرای سعید با لیلی به کجا میرسه 689 صفحه انتظار کشیدیم که اخرش تو یک صفحه اونم گذری اشاره کنی به اخر داستان این دو تا بچه؟ اخه انصافه؟ آقای نویسنده با شما هستم؟
2. فک میکنم برای اکثر طرفداران این کتاب محبوب ترین شخصیت میرزا اسداله یا همون عمو اسداله خودمون بوده باشه که به قول این وری هاکارچاق کن و به قول فرنگی ها آچارفرانسه داستان ماست و با حضور به موقع و درستش همیشه و همه جا، عاقل ترین شخصیت داستان هم از نگاه من محسوب میشه. مگه نه؟
3. اسکار روی مخ ترین شخصیت داستان هم میرسه به .. اگه گفتین؟ نه دیگه اگه دارین به مش قاسم فکر میکنین سخت در اشتباهین بالام جان. خود شخص شخیص دایی جان ناپلئون بودن??
4. طرح روی جلد کتاب رو بسیار دوست دارم و همینطور شروع داستان با این جمله که من در فلان روز و فلان ساعت عاشق شدم و بعد هم روایت داستان از زبان یک فرد 16-17 ساله.
5. شخصیت پردازی ها اونقدر خوب و عالی بود که من عین یک فیلم سکانس به سکانس به تماشا نشسته بودم موقع خوندن کتاب. مشابه تمام قصه ها در دنیا میتونی با هر شخصیتی یه جور ارتباط بگیری و هر اتفاق رو به عنوان مشت نمونه خروار حساب کنی. فقط سوالم اینجاست که چرا اشغال ایران در سال 1320 و اون حجم از درگیری که بین مردم و دولت شکل گرفته بود رو داستان خیلی جزئی بهش پرداخت بود. دوست داشتم نظر نویسنده رو و شرایط متفاوت زندگی اون دوره رو در متنش ببینم. اما همه چیز محدود شده بود به ترس دایی جان از انگلیسی ها.(شاید هم باید از به قول خودشون "بریتانیای بزرگ" ترسید واقعا)
البته که با تموم شدن کتاب، رفتم سراغ دیدن سریالی که از روی این رمان ساخته شده باید بگم بیشتر دیالوگ ها منطبق با متن کتاب بود گرچه که کتاب در 25 فصل و 3 قسمت روایت شد ولی سریال 18 قسمت بیشتر نداشت. از همه جذاب تر برام خود انتخاب بازیگر دایی جان بود که گریمش اون رو دقیقا به تصویر روی جلد کتاب نزدیک کرده بود، گرچه که احساسم بهم میگفت عمو اسداله باید سن و سال دارتر از این حرفا باشه ولی شخصیت جوان تری به نسبت تصور من نقشش رو بازی کرده بود.
?بخونیم یا نه؟
با این کتاب خندیدم؛ یه جاهایی حرص خوردم؛ یه جاهایی تعجب کردم؛ یه جاهایی تو دلم به حماقت برخی شخصیت ها فحش دادم و اخر داستان به هنرمندانه ترین شیوه ممکن توسط نویسنده متعجب شدم.
پس اره فک کنم با اغماض سر اون اضافه کاری هایی که داشت؛ ارزش خوندن داره.
طبق معمول همیشه اگر اهل خوندن کتاب الکترونیک هستید. این کتاب رو از لینک زیر در طاقچه پیدا کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
سفری به دوران کودکی با بازخوانی «بابا لنگ دراز»
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: سوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش
مطلبی دیگر از این انتشارات
نه فرشته، نه قدیس؛ سایهی نکبتبار دیکتاتوری بر عشق