چالش کتابخوانی طاقچه: دراکولا
عنوان: دراکولا
نویسنده: برام استوکر
مترجم: محمود گودرزی
ناشر: نشر برج
جاناتان هارکر به نمایندگی از شرکت وکلای اقتصادی، به منظور نهایی کردن قراردادی با نجیب زاده ای از ترنسیلوانیا به نام کنت دراکولا به رومانی سفر می کند. اما او هیچ نمی داند که با سفر به این منطقه، تمام چیزهای باارزش زندگی اش در خطری مرگبار قرار خواهد گرفت؛ چرا که دراکولا، نامیرا و خون آشامی صدساله است که نقشه های شومی در سر دارد. دراکولا به محض ورود به خاک انگلیس، توجه خود را معطوف اطرافیان جاناتان، به خصوص دختران جوان، می کند. و حالا این وظیفه جاناتان و دوستانش است که به مقابله با این موجود خونخوار بپردازند.
---
کتاب ارزشمند و به یاد ماندنی دراکولا، نوشته ی برام استوکر، در سال 1897 برای اولین بار به انتشار رسید و قوانین و استانداردهای تمامی داستان های مربوط به خون آشامان را از نو نوشت و آنچه مشخص است، دراکولا نخستین شخصیت خونآشام تاریخ است که هنوز هم ژانر وحشت را در تصرف خود دارد.
این کتاب به شیوه خاطرات ثبت شده، تلگرافها و نامههای ارسالشده بین افراد به ترتیب بازه زمانی نگاشته شده است.
پیش از شروع نگارش این داستان، استوکر هشت سال از عمرش را صرف تحقیق و بررسی در فرهنگهای اروپا و خواندن افسانههای مربوط به خونآشامان کرده بود.
کنت دراکولا
خونآشام در این رمان، موجودی شکست خورده، نامیرا، متمرد و خونخوار است. چهره وحشتانگیز و رفتار مخوف و انتقامجویانه دراکولای استوکر، به ما ثابت میکند که با موجود منفوری رو به رو هستیم.
کنت رومانیایی که در قرن 15 میزیسته است. او مردی جنگجو است که خود را خادم کلیسا میداند و دشمنان را با قساوت تمام به قتل میرساند. اما دراکولا همسری به نام الیزابتا دارد که وابستگی عمیقی با او حس میکند. پس از مرگ الیزابتا، دراکولا به کلیسا پشت کرده و نوشیدن خون(شکستن قانون مسیحیت) تبدیل به خونآشام میگردد.
ون هلسینگ
پروفسور ون هلسینگ، دشمن تاریخی دراکولا و خونآشامان است. ونهلسینگ را میتوان به پزشک دیوانهای تشبیه کرد که هرکاری برای به دام انداختن دراکولا انجام داده است.
نظر من:
دراکولا یکی از اون دسته کتابهایی بود که همیشه دوست داشتم بخونم و بالاخره موفق به خواندنش شدم.
ادبیات گاتیک، ترسناک همراه خون.
با توجه به زمان نگارش کتاب می توان از یک سری مشکلات کتاب که تحت تاثیر فرهنگ قرن 19 بود و من دوست نداشتم، چشم پوشی کرد.
توصیفات فضا ها و صحنه ها بسیار فوق العاده بود و این احساس رو به آدم میداد که در آنجا حضور دارد.
ولی کاراکترها خیلی زیادی حرف میزدند به صورتیکه من بعضی از صحبت هاشون رو رد کردم و نخوندم.
یکی از قشمت هایی که دوست نداشتم هم درباره کنت بود. به نظرم می شد بیشتر به شخصیتش پرداخت و چند تا فصل رو از زبان اون نوشت. هر چند که با توجه به صحبت هاش تو همون اوایل کتاب کلی اطلاعات درباراش نصیبمون میشه.
و پایان کتاب،
پایان کتاب واقعا نا امید کننده بود برام. یک ضد حال به تمام معنا.
حقیقتا توقع پایانی خشن تر همراه با خونریزی داشتم، ولی همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد و کنت رو خیلی راحت کشتند.
خواندن این کتاب رو پیشنهاد میدهم؟
صد در صد، درسته که پایانش نا امیدم کرد ولی خودم باز این کتاب رو خواهم خواند.
اگه مثل من عاشق ادبیات گاتیک و ترسناک هستید حتما این کتاب مناسب شماست.
همانطور که در بالا گفتم و همه هم میدانند این کتاب منبع الهام تمام خون آشام هایی هست که بعد ها توسط نویسندگان دیگه متولد شدند. پس امکان نداره به فیلم و کتاب های ومپایری علاقه داشته باشید و نخواهید این کتاب رو بخوانید.
شما می توانید دراکولای برام استوکر را از طریق این لینک در اپلیکیشن طاقچه بخوانید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه : کاج زدگی
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه : جین ایر Jane Eyre
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتابی که جان تازهای به تن امیدت میدمد