چالش کتابخوانی طاقچه : «راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زن‌ها»

نوشته ی داگلاس آدامز - نشر چشمه و ترجمه ی آرش سرکوهی
نوشته ی داگلاس آدامز - نشر چشمه و ترجمه ی آرش سرکوهی

فصل های کتاب در سال 1978 به صورت داستان های دنباله دار برای رادیو بی بی سی نوشته شده و دو سال بعد در قالب کتاب چاپ شده. بعد از استقبال خواننده‌ها نویسنده چهار جلد بعدی رمان رو با عنوان‌های رستوران آخر دنیا، زندگی دنیا و همه چیز، خداحافظ و ممنون از اون همه ماهی و بیشترش چیز خاصی نیست رو تا سال 1992 منتشر میکنه، و راهنمای کهکشان جلد اول این مجموعه‌ی 5 جلدی میشه. جلد ششم بعد از مرگ نویسنده توسط نویسنده ی ایرلندی با استفاده از آرشیو و یادداشت های آدامز در سال 2009 با عنوان راستی تا یادم نرفته منتشر میشه. و یک سریال هم از این مجموعه داستان ساخته میشه.

توی قسمت پیش گفتار دلیل انتخاب کلمه ی "اتواستاپ زن ها" رو مترجم توضیح میده :

اتواستاپ زن در غرب واژه ای جا افتاده است. کتاب اتواستاپ زن کتابی برای مسافرهاست که در اون با معرفی هتل‌ها و رستوران‌های ارزون قیمت به صرفه جویی هزینه‌ی مسافرها کمک میکنه و البته نویسنده با همین شیوه در دوران جوانی اش به اروپا سفر کرده. کلمه‌های معادلش "مسافران مجانی" یا "مسافران میان راهی" است که از واژه ی فرانسوی autostop، معادل Hitchhiking گرفته شده.

قبل از شروع کتاب، کامنت هایی که در مورد داستان داده بودند، رو خوندم و از همون ابتدا دنبال طنزی که گفته بودن می‌گشتم. برای مثال اوایل کتاب کره ی زمین اینطور معرفی میکنه :
اون سر دنیا، توی یه بخش ملال آور و کشف نشده‌ی یکی از نواحی بی اهمیت و از مد افتاده‌ی بازوی غربی کهکشان، خورشید زرد و کوچکی می درخشه که هیچ کس براش تره هم خرد نمی کنه. دور این خورشید، و به فاصله ی نود و هشت میلیون مایلی اون، یه سیاره ی کوچک و بی اهمیت می چرخه. ساکنان این سیاره ی سبز و آبی رنگ، که جدشون به میمون ها می رسه، اون قدر عقب مونده اند که فکر می‌کنند با اختراع ساعت دیجیتال، فیل هوا کردند.

در طول داستان برخی دیالوگ ها جالب و برخی به نظر من بی نهایت بی مزه بود که هر دو باعث خندیدن میشد، مثلا جایی که آرتور با فردی که اومده خونه اش رو که در مسیر ساخت جاده است خراب کنه، صحبت میکنه :

+ این جاده کمربندی باید ساخته بشه و ساخته هم میشه.
_ این تا حالا حتی به گوشمم نخورده، چرا باید ساخته بشه ؟
+ یعنی چی چرا باید ساخته بشه ؟ جاده های کمربندی باید ساخته بشن چرا نداره .

ناشناخته بودن رفتار فورد -سفرنامه نویسی که 15 سال روی زمین زندگی کرده- برای آرتور و عجیب بودن رفتارهای آدمها برای فورد داستان رو پیش میبره :
یکی از خصوصیات آدم ها، که فورد هیچ وقت از اون سر درنیاورده بود، عادت عجیب و غریب اون ها بود به این که چیزهای پیش پا افتاده و بدیهیات مثل روز روشن رو دوباره و دوباره تکرار کنند. مثلا «روزِ قشنگیه» یا «عجب قد بلندی دارید» یا ‌«ای خدا، قیافه تون چرا اینطوریه؟ مریض شدید خدایی نکرده؟» فورد برای توضیح این عادت آدم ها یه تئوری درست کرده بود. پیش خودش به این نتیجه رسیده بود که اگه آدم ها بدون توقف، زبون و لب هاشون رو تکون ندن، این اندام ها زنگ می زنند. البته بعد از چند ماه مشاهده و تفکر عمیق تر این تئوری رو گذاشته بود کنار و به این نظریه رسیده بود که اگه آدم ها بدون توقف، زبون و لب هاشون رو تکون ندن، مغزشون شروع می کنه به کار کردن. فورد بعد از چند وقت این تئوری رو هم ول کرد چون به نظرش خیلی نیش دار و تلخ می اومد و به این نتیجه رسید که از آدم ها خوشش می آد. اما هنوز هم بعضی وقت‌ها حرص اش می گرفت وقتی می‌دید که آدم ها چقدر از چیزهای مهم دنیا بی خبرند.

ماجرای اصلی کتاب بعد از بحث و جدل سر خراب شدن خونه ی آرتور تازه شروع میشه، کره ی زمین توی مسیر ساخت یه بزرگراه کهکشانی قرار گرفته و باید خراب بشه. تنها آدمی که از نابودی زمین جون سالم به در می‌بره آرتوره. آرتور به کمک دوستش فورد که برای تحقیقات برای مدتی کوتاهی به زمین اومده بوده ولی بخاطر بدشانسی اینجا گیر کرده بوده‌‌، لحظاتی قبل از نابودی زمین به کهکشان میرن و نجات پیدا میکنن.
آرتور متوجه صحبت و صداهای توی کهکشان نمیشه و به همین خاطر فورد یه ماهی توی گوش آرتور میذاره - ماهی بابِل- که دیالوگ های کهکشان رو برای آرتور ترجمه و قابل فهم میکنه. این دو شخصیت به علاوه‌ی ربوتی افسرده به اسم ماروین و ستاره شناسی به اسم تریلیان توی کهکشان سفر میکنند و داستان ادامه پیدا میکنه...

باز هم در مورد رمان به جز معرفی و نقل قول برخی دیالوگ ها نمیشه بیشتر از این صحبت کرد و به انتها یا جمع بندی رسید.

پانوشت 1 : اگر به کتاب های علمی تخیلی علاقه دارید میتونم کتاب رو بهتون پیشنهاد بکنم و اگر مثل من علاقه ای به این سبک و حتی کمدی بودن داستان ها ندارید، قطعا پیشنهاد نمیکنم برید سراغش.

پانوشت 2 : لینک خرید کتاب از سایت طاقچه رو میتونید اینجا ببینید :

https://taaghche.com/book/51710/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%87%DA%A9%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%BE-%D8%B2%D9%86-%D9%87%D8%A7?utm_source=ref_book_rahnamayekahkeshan&utm_medium=post314&utm_campaign=blog