چالش کتابخوانی طاقچه: زایو

شاید یکی از سخت ترین لحظاتی که یک خواننده کتاب، ممکن است با آن روبه رو شود، انتخاب کتاب برای خواندن است. همیشه این حس بد بینی با من بوده است که آیا کتابی که می خواهم آن را بخوانم، جذاب خواهد بود یا خیر؟! آیا از خواندن آن یا دست کم از خواندن نیمی از آن رضایت خواهم داشت یا خیر؟!

یکی از خوبی های معرفی کتاب توسط دیگران یا اگر دقیق تر بخواهم بگویم توسط آشنایان، این است که یک احساس اطمینان در شخص به وجود می آورد که این کتاب، جذابیت دارد و اگر توانسته است، شخصی را به وجد بیاورد، می تواند مرا نیز به وجد آورد.

کتاب «زایو» را به توصیه یکی از نزدیکانم، در این دوران کرونایی خواندم. راستش را بخواهید، این کتاب به قدری جذاب بود که تا زمان نوشتن این یادداشت، نمی دانستم که نویسنده آن، آقای «مصطفی رضایی کلورزی» است. آری نمی دانستم اما نام نویسنده، قرار نبود مرا به خواندن وا دارد. مهم قلم نویسنده بود که باعث شد این کتاب را با شور و علاقه بخوانم.

کتاب زایو، در سال 1420 شمسی اتفاق می افتد. یعنی بیست سال دیگر. جالب اینجاست که ویروسی که در این کتاب در جهان پخش می شود، در خیلی جا ها شبیه به ویروس کرونایی است که هم اکنون، گریبان همه ما را گرفته است اما نکته جالب تر اینجاست که این کتاب، در سال 1395 نوشته شده است. یعنی سه-چهار سال پیش از شیوع این بیماری منحوس!

یکی دیگر از نکات مثبت کتاب، نثر ساده و روانش است. نگارش درست کتاب و نبود غلط املایی در آن، از نکات مهم یک کتاب است که می تواند خواندن آن را برای خواننده به یک رویا تبدیل کند و یا آن را، به یک کابوس که ممکن است به رها کردن آن کتاب و حتی تنفر از نویسنده آن بیانجامد، بدل کند.

یکی از خوبی های این کتاب زیبا، این بود که در ما یک حس میهن دوستی به وجود می آورد. این باور را به ما تلقین می کرد که ایران هم می تواند همانند دیگر کشور های قدرتمند، جزو برترین ها در هر زمینه ای باشد. «فقط به کمی تلاش نیاز داریم.»

در ضمن، اگر هنوز این کتاب را نخوانده اید، بهتر است همین جا به شما بگویم که منظور از «هوارو» در کتاب، ماشین های پرنده هستند. زمانی که برای اولین بار به این کلمه بر خوردم، توی اینترنت به دنبال معنی این واژه گشتم و برای مدتی معطل شدم.? این را گفتم که چنین اتفاقی برای شما نیافتد.?

خواندن این کتاب را به تمام کسانی که به داستان های تخیلی ای که در آینده اتفاق می افتد علاقه دارند و یا کسانی که عاشق تکنولوژی هستند، توصیه میکنم.

«هشدار! اگر هنوز این کتاب را نخوانده اید، این پاراگراف مناسب شما نیست.» یک نکته دیگر که این کتاب را برایم جذاب تر می کرد، این بود که در تمام طول داستان، انتظار یک خیانت را از یکی از شخصیت های کتاب، یا حتی گروه همراه دکتر پارسا داشتم اما چنین کلیشه ای در این کتاب اتفاق نیافتاد و شاید همین امر باعث شد که این کتاب را به تمامی شما پیشنهاد کنم.

برای دریافت این کتاب، می توانید روی لینک زیر کلیک کنید.

https://taaghche.com/book/23509