احتمالاً تنها کاری که بلدم خوندن و نوشتن. همه چیز رو میخونم و از همه چیز مینویسم.
چالش کتابخوانی طاقچه: زنان نامرئی
کتاب زنان نامرئی همانطور که در زیرعنوانش «افشای سوگیری دادهها در دنیای طراحی شده برای مردان» آمده، از مشکلاتی میگوید که پیشفرض انسان مذکر در سطوح مدیریتی و برنامهریزی ایجاد میکند.
مقدمه کتاب، به طور مفصل در مورد همین ذهنیت پیشفرضی صحبت میکند که فرایندهای اماری را هم تحت تاثیر قرار داده، فرایندی که انسانها را مذکر میداند و مونث بودن را اتفاقی غیرعادی میداند. ذهنیتی با پیشینههای تاریخی دراز که دنیای مدرن هم اغلب از آن غافل مانده. کرولاین کریادو پرز از شعر میوریل روکایزر «اسطوره» نقل میکند که وقتی ادیپ از ابوالهول میپرسد چرا نتوانسته مادرش را بشناسد، جواب میگیرد که پاسخ به معمای معروف -آنچه که روز روی چهاردست پا، عصر روی دوپا و شب روی سه پا راه میرود- مرد نیست، پس زنها چه شدهاند؟ و ادیپ هم طبیعتاً اعتراض میکند که وقتی میگویی مرد زنها هم حساب کردهای.
اما ایا واقعا زنها را حساب کردهایم؟ این کتاب با شواهد نشان میدهد که برخلاف چیزی که فکر میکنیم مرد زن را در بر نمیگیرد و این ذهنیت پیشفرض مذکر و نبود احساس نیاز به در نظر گرفتن نیازهای «جنس دوم» واقعا باعث میشد که زنان به سختی بیفتند، در خطر قرار بگیرند، از امکانات محروم شوند و حتی نتوانند ان چنان که باید نقش خود در جامعه را ایفا کنند. پیامدهای این نادیده گرفتن هم مستقیما زندگی این زنان را تحت تاثیر قرار میدهد و هم با تبعاتی که به جامعه تحمیل میکند در زندگی مردان هم تاثیر میگذارد.
این سوگیری های ناخوداگاه در بطن زبان هم وجود دارند و حتی گاهی با تاثیرات آن تقویت میشوند. مجمع جهانی اقتصاد در ۲۰۱۲ تحلیل کرد کشورهایی با زبانهایی که صرف جنسیتی دارند و تقریبا در تمام کلماتشان جنسیت حضور دارد، جزو نابرابرترین کشورها هستند اما نکته جالب این است که در کشورهایی مثل فنلاند و مجارستان که زبان بی جنسیت دارند- مثل فارسی- جزو برابرترینها نیستند. برابرترین کشورها زبانهایی با جنسیت طبیعی دارند، زبانهایی که بیان جنسیت را ممکن میکنند اما ان را در خود کلمات نمیگنجانند.
جداسازی کامل دو جنس از هم به نابرابری دامن میزند اما برخلاف انتظار تفکیک نکردن جنسها هم نابرابری ایجاد میکند، ما نیاز داریم دادهها را بدون سوگیری دستهای جمع آوری کنیم و جهان ما عمیقا این سوگیری را در جمع آوری دادههای دسته مردان و بی توجهی به دادههای زنانه دارد.
این کتاب شواهد بسیاری را جمعآوری کرده تا نشان دهد که حتی در بهشتهای فمنیستی هم تصور ما از وضعیت برابر اگر نه اشتباه زیاد از حد دست بالاست. این تصورات تا زمانی که دادههای کافی با تفکیک جنسیتی فراهم نباشد، به واقعیت نزدیک نخواهد شد. مثالهای این کتاب به ما نشان میدهد که چرا و چطور جمعآوری دادهها و تاثیر دادن آنها در تصمیمات مدیریتی میتواند باعث موفقیتهای برابریطلبانه، ارتقای کیفیت زندگی شهروندان و بهبود وضعیت اقتصادی جامعه و افراد شود و البته نشان میدهد چطور نبود اطلاعات یا صرفا بیتوجهی به آن میتواند زحمات و بودجه را تلف کند و حتی گاهی شرایط را بدتر کند.
در نهایت به نظرم زنان نامرئی کتابی است که باید خواند تا اهمیت تصمیمات کوچک را بهتر درک کرد.
من این کتاب رو توی اپلیکیشن طاقچه خوندم، که خوشبختانه روی طاقچه بینهایت هم هست. این کتاب با ترجمه نرگس حسن لی توسط نشر برج منتشر شده.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: پیام عاشقی
مطلبی دیگر از این انتشارات
نیم نگاهی به " خودشناسی " اثر: آلن دوباتن