احتمالاً تنها کاری که بلدم خوندن و نوشتن. همه چیز رو میخونم و از همه چیز مینویسم.
چالش کتابخوانی طاقچه: صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی
الیزابت تووا بایلی، نویسنده کتاب صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی، با تجربهای خاص و کمنظیر در زندگیش روبهرو شد. بیماری ناشناختهای که از سفر اروپایش به یادگار برداشت، با اثرات جانبی داروی ازمایشیاش همراه شد. پیشرفت بیماریاش در نهایت کار را به جایی رساند که بلند شدن و نشستن روی تخت هم به کاری بینهایت طاقتفرسا برایش تبدیل شد. این سکون اجباری در کنار جریان پیوسته زندگی اطرافیانش، اثرات روحی روانی بسیاری همراه خود داشت. ملاقات کنندگانش در نظرش، خیلی ساده، زیادی با انرژی بودند. انرژیای که نمیدانستند چطور در ان اتاق کوچک تخلیهاش کنند. هر حرکت کوچک دستهایشان، تکان دادن پاهایشان و یا حتی دستی که بیتوجه در موهایشان فرو میکردند؛ برای ذهن الیزابت که در بدنی ناتوان از همین حرکات ساده گیر افتاده بود، بینهایت بزرگ و خاص به نظر میامد. حس جدا افتادگی میتواند از آزاردهندهترین احساسات انسانی باشد و الیزابت نه تنها از دوستانش که از زندگی قبلی پر تحرک خودش جدا افتاده بود.
چیزهای کوچک میتوانند اثرات بزرگی بر زندگی ما بگذارند. حتی چیزی به کوچکی یک حلزون. و صدایی به نامحسوسی صدای غذا خوردن یک حلزون با هزاران دندان کوچکش، زندگی الیزابت را در سختترین شرایط زندگیش تغییر داد.
مفهوم زندگی برای دو موجود از راسته های متفاوت، با اناتومی هایی به شدت دور از هم، شاید همپوشانی زیادی نداشته باشد. اما درک زندگی برای یک انسان مهرهدار، چه از مجرای تجربه خودش، چه مشاهدهاش از یک حلزون بیمهره، در نهایت مفهوم زنده بودن برای انسان را میسازد.
مفهومی که الیزابت در ان موقعیت شاید کمتر از همیشه میتوانست درک کند. وقتی دوستش در یک ملاقات به شکل غیرمنتظرهای یک حلزون برایش هدیه اورد، چندان جانور کنجکاوی برانگیزی نبود. اما موجود کوچکی که در زندگی شلوغ و سریعِ عادی انسانها به راحتی گم میشد، در یکنواختی و کمتحرکی زندگی الیزابت تووا بایلی کم کم جایگاهی خاص برای خودش پیدا کرد. زندگی و اناتومی پیچیده حلزون فقط وقتی الیزابت را به خود جذب کرد که در شرایط غیرمعمولی بود که بیشترین نزدیکی را به عادتهای ناآشنای حلزون داشت. حرکت کُند اما مستمر حلزون برای نگاه ثابت الیزابت دیگر نامحسوس نبود.
این کتاب تنها تجربه زیسته الیزابت بایلی و نگاهش به زندگی حلزون کوچکش نیست. چیزی که خواندن کتاب را لذتبخشتر میکند، وجود بریدههایی است که نگاه دیگر انسانها به حلزونها را نقل کرده. در ادبیات داستانی، متون اموزشی، تاریخهای طبیعی و فرهنگها. از داستان وحشتی با محوریت حلزونهای غولپیکر تا کتاب درسیای که ادگار الن پو در صدفشناسی جمعآوری کرده. تنها چیزی که در این کتاب پیدا میکنید رابطه الیزابت و حلزونش Snail نیست. این کتاب سیری است در نگاه امیخته به ترس، تعجب و شیفتگی انسانها به یکی از متفاوتترین گونههای زیستی کره زمین نسبت به خودش.
نویسنده در این اثر نیمه زندگینامهای از خود و حلزونش، کنجکاوی نامعمولش در مورد همنشین غریبش را با ما به اشتراک میگذارد. کتابی با دو شخصیت اصلی که همدیگر را توصیف میکنند. ما الیزابت بایلی را از روی توجهش به حلزون میشناسیم و حلزون را به سبب توجهی که الیزابت به ان نشان میدهد.
«
من کتاب رو از روی طاقچه بینهایت خوندم با ترجمه کاوه فیضاللهی از نشر نو. ترجمه و حروف چینی نسخه epub برای من تا حد خوبی قابل قبول بود هر چند ترجمه رو با متن اصلی مقابله ندادم.اگر فکر میکنید حلزونها موجوداتی ساده و کماهمیتند، اگر به زندگی دیگر گونههای موجودات و یا زیستشناسی، تاریخ طبیعی، نگاه موضوعی به ادبیات و کنجکاوی در موضوعاتی غریب علاقه دارید، این کتاب در نشون دادن جنبههای تازه از حلزونها ناامیدتون نمیکنه.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: دوستش داشتم
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: دراکولا
مطلبی دیگر از این انتشارات
«دایی جان ناپلئون» زیر ذره بین