چالش کتابخوانی طاقچه: قتل خانم مک گینتی
سلام :) این اولین پست من در سایت ویرگول هست. با چالش کتابخوانی 1400 طاقچه با اینجا آشنا شدم.
امروز خوندن اولین کتاب تموم شد. من نسخه اول راه رو انتخاب کردم. چون دیدم که تو نسخه اول راه تو بعضی موضوعاتش هیچ کتابی نخوندم.
موضوع فروردین خوندن کتابی بود که توش یه قتل اتفاق افتاده
شیوه انتخاب کتاب من اینجور بود که رفت تو اپلیکیشن طاقچه، سرچ کردم قتل :)) یکی از کتابای آگاتا کریستی رو که کامنت های رضایت داشت رو شروع کردم به خوندن. احتمالا ششمین کتاب جنایی ای بود که میخوندم. من از طریق طاقچه بی نهایت خوندم.
اسم کتاب: قتل خانم مک گینتی
نویسنده: آگاتا کریستی. مترجم آقای جمشید اسکندانی
از انتشارات ثالث.در 320 صفحه
حالا قضیه این کتاب چیه؟ خانم مک گینتی تو خونه خودش با ضربه شیء تیزی به پشت سرش به قتل میرسه. پلیس تحقیقاتش رو شروع میکنه و در نهایت آقایی که مستاجر خانم مک گینتی بود قاتل شناخته میشه و به اعدام محکوم میشه. چون همه پول خانم مک گینتی که تو یکی از کاشی های لق جایی که زندگی میکرد هم سرقت شده و این مستاجر خیلی به پول نیاز داشته. پلیس حدس میزنه همین فرد قاتله و پول ها رو دزدیده و یه جایی قایم کرده تا بعدا بره سر وقتشون. اما پلیسی که مسئول تحقیقات بود به قاتل بودن آقای مستاجر شک داره. چون ممستاجره فرد ساده ایه که قیافه غلط اندازی داره و به خاطر خجالتی بودن و عدم اعتماد به نفس در برخورد اول خیلی اثر بدی رو دیگران به جا میگذاره. پیش پوآرو میره و ازش میخواد در این زمینه به عنوان یک کارآگاه خصوصی بیاد و تحقیق کنه. پوآرو میره به اون شهر و مشغول تحقیقات میشه.
یه قسمت از کتاب رو باهم بخونیم:
هیچ اثر و یادگاری از خانم مک گینتی دیده نمیشد. کیدل ها آمده و فتح کرده بودند. تعجبی نداشت، چون نیروی زندگی همواره قوی تر از مرگ بوده و خواهد بود.
کتابای آگاتا کریستی جوریه که آدم دلش میخواد یه دفترچه بگیره و مشاهدات رو بنویسه تا پا به پای پوآرو بتونه قاتل رو کشف و معما رو حل کنه.
یه نکته جذاب که جود داره اینه که خود آگاتا کریستی خالق شخصیت مشهورِ « پوآرو» هست :)
تو این کتاب من به شدت از داستان عکس ها لذت بردم. برای اینکه داستان رو لو ندم نمیگم انتهای قضیه چی بود. اما من رو کمی یاد داستانِ کتاب « دختران مطرود» می انداخت.
داستان اینه که پوآرو طی تحقیقاتش میره خونه خانم مک گینتی رو میگرده. تو وسایلش شاید یه سرنخی برای علت قتل پیدا کنه. چون خیلی فرد ثروتمندی نبوده که ثروتش علت قتل محسوب بشه. بین وسایل روزنامه ای رو میبینه که یه قسمت ازش کنده شده. میره با اصل روزنامه تطبیقش میده و متوجه میشه اون قسمت کنده شده، مقاله ای در مورد 4 تا پرونده جنایی بوده.
موقع خوندن کتاب خودم به چندین نفر شک کردم. یکی از شک هام درست بود. اما متاسفانه خیلی بهش بها ندادم :)) چون چیزهای دیگه ای وجود داشت که حواس آدم رو از قاتل اصلی پرت میکرد و موجب میشد نتونیم تشخیصش بدیم.
کتاب رو اول فروردین شروع کردم. امروز تموم شد. اما اگر کسی زیاد مشغله نداشته باشه زودتر از من تمومش میکنه. کتاب روون و خوش خوانیه و مخصوصا از اواسط کتاب، جذاب تر میشه و آدم هی دوست داره بخونه ببینه بعدش چی میشه:))
برای کسی که کتاب های جنایی رو دوست داره توصیه میکنم کتاب رو . اگر میخواید تازه شروع کنید به خوندن کتابی تو ژانر جنایی، باز هم بهتون توصیه میکنم.
لینک کتاب در اپلیکیشن طاقچه:
ان شاء الله سال خوبی داشته باشید :)
علی علی
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه:مغازه خودکشی
مطلبی دیگر از این انتشارات
مغزی که خود را تغییر می دهد (قسمت 1)
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: بهار برایم کاموا بیاور