چالش کتابخوانی طاقچه: قلعه حیوانات



فروردین 1400

+ اولین بار که کتاب قلعه حیوانات اثر جورج اورول را خواندم در مقطع دوم راهنمایی تحصیل میکردم. قطعا آن زمان به اندازه ای از درک مفهوم کتاب نرسیده بودم که بتوانم آنرا به جوامع انسانی تعمیم بدهم. تنها دلم میسوخت که حیوانات درون مزرعه هرگز رنگ خوشی را ندیدند و از خوک ها و سگها بیزار بودم. اوایل سال نوی 1400 با چالش کتابخوانی طاقچه دوباره سروقت کتاب رفتم. دنیایی متفاوت با آنچه 12 سال پیش خوانده بود در مقابلم بود:

یک جامعه حیوانی که پای سخنرانی مهم و انقلابی میجر پیر می نشینند. میجر به عنوان یک نظریه پرداز، یک قیام بزرگ را پایه گذاری و سایر حیوانات درون مزرعه را از بی رحمی و سلطه بشر بر آنان (ابتدا جونز صاحب مزرعه و سپس همه انسانها) آگاه میکند و برایشان حیاتی آزاد و بدون دخالت انسانها ترسیم میکند.

" رفقا، ماهیت زندگی از چه قرار است؟ باید اقرار کرد که حیات ما کوتاه، پرمشقت و نکبت بار است. به دنیا می آییم و جز قوت لایموتی نداریم و از بین ما آنها که قادر به کاریم تا آخرین رمق به کار گمارده می شویم و به مجردی که از حیز انتفاع بیفتیم با بی رحمی تمام قربانی می شویم."

" رفقا به یاد داشته باشید که هرگز نباید در شما تردیدی پیدا شود، هیچ استدلالی نباید شما را گمراه سازد. هیچگاه به کسانی که می گویند انسان و حیوان مشترک المنافع اند و یا ترقی یکی منوط به پیشرفت دیگریست اعتماد نکنید. این حرفها دروغ محض است. بشر به منافع هیچ کوجودی نمی اندیشد. بشر جملگی دشمن و حیوانات جملگی دوستند."

حیوانات بعد از پیروزی در برابر جونز هفت فرمان را به عنوان اصول قلعه خود برروی دیوار نصب می کنند. فرامینی که در انتها تحریف میشوند. یکی از انها چنین بود: "همه حیوانات برابرند."

سنوبال که یکی از رهبران جنبش بود با دسیسه چینی ناپلئون ( به عنوان یک رهبر فاسد) قربانی میشود و می بینیم که ناپلئون ویرانگری هایش را به گردن او می اندازد. سایر حیوانات به عنوان افراد عادی جامعه از خود قدرتی ندارند و هرکس هرچه را که به آنان میگوید می پذیرند و خود را حتی در جامه دروغین آزادی محکوم به کار بسیار و محنت می دانند و هیچ کدام زبان به اعتراض نمی گشاید. در نهایت قیام آنها به تباهی میکشد و باز اربابی از نوع دیگر دارند که بر آنها سلطه می جوید و زندگی نکبت بارشان تا زمان قربانی شدن ادامه می یابد. آسیاب بادی به عنوان تشبیهی ازساختار انقلاب با مشقت فراوان ساخته میشود اما در نهایت ابزاری میشود که برای بیگاری و محنت سایرین به کار میرود.

داستان به شکلی ست که میتوان به راحتی آنرا به اکثر جوامع نسبت داد. آرمان هایی که در ابتدای راه هر انقلابی به وجود می آید، ملت ها برای رسیدن به آنها از هیچ تلاش و فداکاری دریغ نمیکنند و حتی به آنها مدال شجاعت داده میشود. اما حرص و قدرت طلبی افرادی بر تمامی آرمان ها و فداکاری ها خط بطلان می کشد و توده مردم را همچون قبل با زیرکی و به اصطلاحی عامیانه "زیر پوستی" به بیگاری می کشند و در نهایت قربانی می کنند. اصول جدید را با تحریف آرمان های پیشین به وجود می آورند و در نهایت خود تبدیل به آنچه می شوند که در آغاز با آن مخالف بودند. اوج تباهی و تحریف در آرمان های ابتدایی را در جایی از صفحات پایانی کتاب چنین می خوانیم: "حیوانات باهم برابرند اما برخی برابرترند"

جایی که خوک ها و سگها تبدیل به انسان نماهایی شده اند که از ارتباط با دشمن اولیه سود میبرند، مانند آنان لباس میپوشند، با آنها معاشرت می کنند ودر واقع همه ی آن فرامین را به دلخواه خود در می آورند.


خواندن این کتاب را به همه آنانی که در تلاش برای ایجاد یک جامعه آرمانی اند و آنان که در غفلت روزگار میگذرانند توصیه میکنم :)


مطالعه کتاب قلعه حیوانات از وبسایت طاقچه