چالش کتابخوانی طاقچه : «ما»

طراحی جلد به خوبی گویای حال انسان های داستان ما است.
طراحی جلد به خوبی گویای حال انسان های داستان ما است.


"تواضع نوعی فضیلت است و تکبر نوعی گناه ، "ما" سرشتی الهی دارد و "من" سرشتی شیطانی”

تصور کنید در تنها کشور روی کره زمین زندگی می کنید که پس از سال ها جنگ های صلیبی بین آزادی طلبان و سعادت طلبان باقی مانده است و گنبدی شیشه ای و فضایی پاک شما را از توحش و بی قانونی دنیای بیرون در امان نگاه داشته است .گنبدی که در زیر آن تنها منطق ریاضی و اعداد راه دارد و هر چیزی که غیر از منطق عددی باشد و نتوان آن را با فرمول های ریاضی تعریف کرد نکوهیده است و یک ناهنجاری به حساب می آید. در آپارتمانی شیشه ای زندگی می کنید ، روی تختی شیشه ایی می خوابید ، روی میزی شیشیه ای کارهایتان را انجام می دهید و روی پیاده روهایی شیشه ای و صاف قدم می زنید . تمام فعالیت هایتان را همراه با 10 میلیون نفر ساکن دیگر این یگانه کشور به دقت مطابق برنامه ای به نام "جدول زمان بندی " انجام می دهید ، همراه با همه مردم در یک وقت بیدار می شوید ، در یک زمان سر کار میروید، در یک زمان سر میز غذا می نشینید ، در یک لحظه 10 میلیون قاشق را به سمت 10 میلیون دهان می برید و هماهنگ و با ضرباهنگی ثابت 50 بار هر لقمه را می جوید ، به طور هم زمان در صف های منظم و ردیف های چهار نفره به پیاده روی می روید و همزمان و همراه با دیگر حلقه های این زنجیرسرتان را بر بالشت گذاشته و به خواب می روید . البته هر روز از ساعت 16 تا 17 و 22 تا 23 می توانید هرکاری دلتان خواست بکند ، البته اگر دلتان بخواهد. برای خود نامی ندارید و تنها با یک عدد و حرف شناخته می شوید و همه فعالیت هایتان تا خصوصی ترین آن ها مثل انتخاب شریک جنسی توسط یگانه کشور نظارت و برنامه ریزی می شود و همه قدم هایتان به وسیله فرشته های مراقب یگانه کشور تحت نظر است تا مبادا قدمی را به اشتباه بیرون از راه رسم شده توسط یگانه کشور و "ولی نعمت" بر ندارید. همه کار ها و رفتارهایتان و حتی تفکراتتان بر اساس قواعد ریاضی است تا حدی که با نگاه به چهره افراد ابرو و لب نمی بینید بلکه یک مثلث می بینید و از کشته شدن 10 دانشمند در حین یک آزمایش ذره ای دلخور نمیشوید چون 10 عدد در مقابل 10 میلیون عدد اصلا به چشم نمی آید و تاسف خوردن برای از دست دادن این حدد اقل بی منطقی محض است . همه چیز در دنیای شما بر اساس منطق و از قبل قابل پیش بینی است و به همین دلیل هیچ جایی برای نگرانی از آینده نخواهد بود و تا عمق استخوانتان احساس سعادت می کنید. این سعادت آنچنان کامل ، بدیهی و بی نقص است که مسئولان یگانه کشور قصد دارند با ارسال فضاپیماهای به نام "انتگرال" به سمت دیگر سیارات بر سر اهالی آن ها منت نهاده و این نمونه کامل سعادت را به آنان معرفی کنند.

شخصیت "503__D" یکی از ساکنین این آرمان شهر و مسئول ساخت انتگرال است و موظف است که نامه ای را در ثنای یگانه کشور و نظام اجتماعی آن برای مخاطبینی که انتگرال برسطح سیاره آنها می نشیند به نگارش درآورد. ابتدای داستانِ "503__D" تا چند روز کار او خوب پیش میرود تا این که با زنی با شماره ی "330__I" برخورد میکند که باعث زنده شدن حس تخیل در وجود او می شود وبه عبارتی دل او را زنده می کند و حالا باید بین آزادی و رسیدن به این زن و سعادت و تبعیت از یگانه کشور یکی را انتخاب کند.

ما این داستان را با خواندن روزنوشت های "503__D" دنبال میکنیم و به بیانی داستان از زبان "503__D"روایت می شود. کل داستان در یک دروه چهل روزه اتفاق می افتد.

رمان "ما" رمان انسان هاییست که بالاخره به بهشت زمینی دست یافته اند ، پس از سال ها جنگ در سراسر زمین و به زانو درآوردن مخالفان. بهشتی بنیان نهاده شده بر مبنای منطق ریاضی ، منطقی که هیچ اشتباهی در آن راه ندارد، بهشتی به نام "یگانه کشور".

زامیاتین در سال 1920 برای اولین بار در رمان ما اتوپییایی تمامیت طلب که نگاهی پیشبینانه نسبت به قیام بلشویک مردم روسیه دارد را متصور میشود.در این کتاب که سراسر نماد محور است سعی در گفتن چیزی دارد که زامیاتین نمی توانست به طور مستقیم به آن بپردازد،"سقوط دردناک قیام بلشویک ها به مشربی منجمد و وضعیتی تمامیت خواهانه" .

رمان ما یک رمان سیاسی با بهره گیری از زبانی نمادین و نوشته شده در قالبی علمی_تخیلی است. رمانی که به شکلی واضح برروی بسیاری از نویسنده های بعد از زامیاتین که سعی در ترسیم یک پادآرمان شهر داشته اند تاثیر گذاشته است و شخصا این تاثیر را در رمان "1984" به وضوح مشاهده کرده ام. رمان سراسر پر از نمادها و استعاره هایی است که اگر خواننده مسیحی باشد یا با کتاب مقدس آشنایی داشته باشد بهتر آن ها را متوجه می شود. اما مهم ترین کاری که نویسنده با این نماد سازی ها انجام می دهد تفهیم این موضوع به خواننده است که کمونیست همان که مسیحیت قرون وسطاست که فقط ظاهرعوض کرده است.نویسنده برای تفهیم درست این موضوع قهرمان داستان را در مقابل دوراهی قرار می دهد که کلیت داستان را پیش میبرد :" آزادی و سعادت زمینی باهم ناسازگارند و نیز این مضمون که تمامیت خواهی خیرخواهانه اولی را نابود و دومی را تضمین می کند".نویسنده جایی به طور واضح عقیده خود را از زبان شخصیت زن "330__I" بیان می کند ، آنجا که خطاب به قهرمان داستان "503__D" می گویید :" آنتروپی همان اجداد ما ، یا صحیح تر اجداد شما هستند ، همان مسیحیانی که خدا را می پرستیدند . اما ما ضد مسیحی هستیم ، ما ..." .

البته این نماد سازی ها به داستان ضربه ای نزده است و به نظر خودم خوب و به جا بود هرچند در بعضی جاها کمی و کاستی هایی هم داشت که اصلا در نظر نمی آید.

کتاب تنها یک پیشگویی سیاسی پیرامون آینده ی کمونیست نیست و در آن به عنوان یک کتاب علمی و تخیلی پیش بینی هایی از آینده شده که در نوع خود جالب است مثل مسواک برقی ، دوربین های جاسوسی کوچک ، ارسال فضاپیما به فضا توسط شوروی ، عمل مغز با استفاده از اشعه ایکس، آسانسور شیشه ای ، وسیله های نقلیه ملخی ای به نام "آئرو" و چند چیز دیگر.

در کتاب ، دو مقاله مقدمه و موخره هم قرارداده شد که واقعا مفیدند . مقدمه در مورد خود زامیاتین و دوره اجتماعی او و کلیت اثر است و موخره نقدیست بر داستان که تاثیرپذیری فکری و فلسفی زامیاتین از داستایوفسکی را متذکر می شود وبه نگاه نمادین موجود در داستان می پردازد.

داستان دارای زبانی طنازانه البته به رنگ سیاه است و متن داستان دارای ضرب آهنگ هایی حساب شده و تعاریفی استعاری است که به خوبی با فضای داستان هماهنگ شده است.در داستان خیلی از تعاریف و تعابیر ریاضی و مهندسی استفاده شده است که شاید خواندن رمان را برای کسانی که با این مسائل نا آشنایند سخت و کسالت بار کند.تشبیهات استفاده شده توسط نویسنده نیز به نظر خودم خوب بود.

ترجمه کتاب را شخصا دوست داشتم و مشکلی در فهم ترجمه نداشتم . البته در بعضی جاها نارسایی هایی در متن مشاهده می شد که نمی دانم از نویسنده بود یا از مترجم انگلیسی آن یا از مترجم فارسی آن(کتاب از روی ترجمه ی انگلیسی ترجمه شده است).

در نهایت هم باید بگویم که خودم خیلی از کتاب خوشم آمد و واقعا خوشحالم که این کتاب را خواندم؛ کتاب را به همه علاقه مندان به کتاب های آرمانشهری و پادآرمان شهری توصیه میکنم. التبه داستان کمی فضای اروتیک دارد که اگر از این مدل رمان ها خوشتان نمی آید ، دیگر تصمیم با خودتان است(گفتم که گفته باشم).



بنده کتاب را در اپلیکیشن طاقچه دانلود و مطالعه کردم که لینک دسترسی به آن را برای شما عزیزان قرار میدهم.

https://virgool.io/p/s66oinj9xetc/%C2%AB%D9%85%D8%A7%C2%BB%D8%B1%D8%A7%D8%A7%D8%B2%D8%B7%D8%A7%D9%82%DA%86%D9%87%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%AA%DA%A9%D9%86%DB%8C%D8%AF
https://taaghche.com/book/93195