چالش کتابخوانی طاقچه: من این طوری ام

سلام چطورید؟ خوب و خوش و زردید؟ من خوبم، خداروشکر. وای خدا انگار دیروز بود که چالش رو شروع کردم و حالا رسیدیم به آخرین کتاب! خداروشکر ?? اتنهای پست رو حتما بخونی!

من این طوری‌ام

• نویسنده: فریبا کلهر
• ناشر: پرتقال
• گروه سنی: ب، ج
• امتیاز من :⭐⭐⭐⭐

من این طوری‌ام یک کتاب کودک از یک نویسنده‌ی به نام و توانمنده که درباره‌ی ویروسی تاجدار به نام کروناست. ویروسی که عاشق سفر خصوصا در بدن افراده، و هربار که وارد بدن کسی میشه (پیر، جوون، بچه و...) یکی مثل خودش رو به وجود میاره. کتاب راه‌های سرایت و پیشگیری رو در حین داستان نام میبره و با یک پایان خلاقانه و زیبا به انتها میرسه. (من عاشق پایان جالبش شدم???)

اهمیت کتاب

ما ماشاالله توی فامیل بچه زیاد داریم، منم که عاشق بچه‌ها و کتاب? همین شد که کتاب رو اول به خاطر این خریدم که اگر خوب بود هدیه بدم به بچه‌ها یا یک نسخه بخرم و اگر موقعیتی پیش اومد براشون بخونم. به نظرم اینکه بچه‌ها درباره‌ی کرونا و دلیل تغییر سبک زندگی حال حاضرمون بدونن خیلی کمک میکنه که بهتر با شرایط کنار بیان. گاهی وقت‌ها به خاطر سن کم و عدم داناییشون سر لج بازی و... ماسکشون رو در میارن یا بهونه‌ی شهربازی و... میگیرن یا برعکس ترس و استرسی افراطی نسبت به شرایط دارن. یکی از راهکارهای آشنا کردن کودکان با یک مسئله مثل شیوع ویروس کرونا گفتن ماجرا با کمک داستانه. من خیلی بین کتاب‌هایی با این موضوع نگشتم اما من این طوری‌ام به نظرم انتخاب خوبی میاد. ?

فریبا کلهر

خانم کَلهُر عزیز از اون مولف‌های خوب هستن که از دهه‌ی شصت کارشون رو شروع کردن. ایشون بیشتر در حوزه‌ی کودک و نوجوان کار کردن و توی دوره‌ای که فانتزی اونقدرها رایج نبود کتاب‌هایی در این ژانر نوشتن. یکی از معروف‌ترین کتاب‌هاشون هم هوشمندان سیاره‌ی اوراک هست که خیلی از ما باهاش خاطره داریم.??

در آخر بگم که من کارشناس کتاب کودک نیستم و نظر شخصیم رو راجع به کتاب نوشتم شما حتما نظر یک کارشناس رو هم بپرسید.?

به پایان آمد این دفتر

لیست زرد رو اسفند پارسال نوشتم، لیستی پیش فرض از کتاب‌هایی که میخواستم بخونم (اون موقع نمیدونستم باید کتاب توی طاقچه موجود باشه?) لیست کرم‌رنگ اما کتاب‌هاییه که توی این یک سال خوندم، با یک نگاه میفهمید که خیلی فرق دارن?

میدونید اتفاقا من همین رو درباره‌ی چالش دوست دارم، اینکه دور از انتظارتر از چیزیه که تصور میکنیم! بعضی کتاب‌ها رو دوست نداشتم بخونم، برخی رو به سختی و بعد از کلی تحقیق پیدا کردم و یکی رو هم (تیرماه) اشتباه انتخاب کردم برای همین جاش خالیه. تازه چالش فقط انتخاب کتاب و خوندنش نبود، نوشتن یادداشت هم ماجراها داشت! هنوز یادمه چطور توی بازه‌ی استراحت بین درس‌هام قبل از امتحان فیزیک پست نوشتم یا وقتی هر کاری کردم یادداشت به ۵۰۰ کلمه نرسید به آخر متن لیست آثار نویسنده رو ضمیمه کردم.? اولین یادداشتم رو که نوشتم هر ده دقیقه سر میزدم ببینم نوتیفی هست یا نه، وقتی پستم رفت صفحه‌ی اول انتشارات رو یادمه، وقتی صفحم از دسترس خارج شد، وقتی هیچ کامنتی زیر پستم نبود، وقتی برای اولین بار با هر کدوم از شما آشنا شدم... من عمیقا از گذروندن این چالش خوشحالم. خداروشکر ( حس جولی پاول توی فیلم جولی و جولیا رو دارم?)

ممنون از طاقچه به خاطر ایده‌ی خوب و تیم دوست‌داشتنیش که یادداشت‌ها رو مطالعه میکنن و به پیام‌ها پاسخ میدن و ممنون از همراهی شما، من دوستان خیلی عزیزی اینجا پیدا کردم، تک‌تکتون برام ارزشمندید، خیلی. ??

خب اینم از این شما چطورید؟ چه خبرا، در چه حالید؟ برام از ایام آخر سال و برنامتون برای سال آینده بگید?

پ.ن: دوست دارم به مناسبت پایان چالش و سال نو یک هدیه‌ی ناقابل بهتون بدم? یک کتاب به انتخاب خودتون از طاقچه? من بین کامنت‌های این پست قرعه‌کشی میکنم?

پ.ن: خوشحال میشم به یادداشت‌های قبلیم سر بزنید خصوصا شیرین مثل لبو و اولین پست چالش??