چالش کتابخوانی طاقچه: نبرد خدایان
خب برای ماه اردیبهشت تم کتابخوانی طاقچه این بود که باید کتابی بخونیم که توش یه جادوگر وجود داشته باشه. یکی از گزینه های انتخابی هم کتاب نبرد خدایان جلد اول : فرستاده اهریمن نوشته آقای مرتضی رضایی بود. من حقیقتا مردد بودم برای خوندن این کتاب و دلیل اصلیشم این بود که حجم کتاب خیلی زیاد بود و هیچ ریویو یا خلاصه ای هم توی اینترنت پیدا نکردم که بدونم نظر خواننده های دیگه در مورد این کتاب چی بوده. در کل باید بگم این کتاب خیلی از کتابهایی که من معمولا میخونم متفاوت بود و برای خودم یه جور چالش بود که همچین کتابی رو بخونم. ولی خب شروع کردم با این طرز فکر که احتمالا جذب داستان میشم و سریع تموم میشه. اما وقتی شروع به خوندن کردم از همون ابتدا حس کردم خیلی متن کتاب ثقیل و نامفهومه. البته خرده ای هم نمیشد گرفت چون نویسنده سعی داشت یه دوره باستانی رو از این طریق به تصویر بکشه و شاید تغییر نگارش و زبان میخواست این منظور رو منتقل کنه. ولی این قضیه باعث میشد که هم جذابیت کتاب کم شه و هم تمرکز موقع خوندن سخت باشه. اصولا تمرکز کردن روی متنی که جذاب نیست خیلی سخته. با هر مصیبتی بود من صد صفحه اول رو خوندم ولی به خودم اومدم فهمیدم هیچی از داستان نفهمیدم. نمیدونستم ادامه بدم یا نه. نهایتا دوباره از اول با تمرکز بیشتری شروع کردم. وضعیت بهتر شد ولی خب تا انتهای کتاب این عدم جذابیته وجود داشت. واقعیت اینه که این کتاب شروع خیلی خوبی برای ژانر تخیلی با تم ایرانی هست و من شخصا هیچ کتاب مشابه ای نخونده بودم یا حتی اسمشم نشنیده بودم. البته اینم بگم که این کتاب جلد اول یک سه گانه ست و احتمال میدم کتابهای بعدی بهتر باشه چون مسلما نویسنده مسلطتر شده. ارزیابی نهایی من اینه این کتاب ارزش یه بار خوندن رو داره و دوست دارم از این ژانر حمایت بشه که نویسنده های بیشتری در آینده رمان های بهتری بنویسن. این کتابو حسابی توصیه میکنم به کسایی که میخوان یه ژانر جدید رو امتحان کنن یا دنبال یه چالش جدید میگردن.
خب من خیلی نمیخوام در مورد داستان حرفی بزنم یا حتی خلاصه ازش بگم فقط میخوام در مورد یه شخصیت خاص توی این داستان بگم که اونم میهن بانو هست. بانویی که علیرغم سن بسیار بالا (بنظرم گفته بود 70 سال) مثل دخترهای 18 ساله جوان و زیباست. انگار پیری در وجود این ادم نفوذ نمیکنه یا اگر میاد موقتی هست و مثل یک مریضی مختصر قابل درمان. ایده همچین شخصیتی بنظرم خیلی متفاوت و زیبا بود. نمیدونم این ایده کپی برداری از رمان خارجی بوده یا خود نویسنده این ایده به ذهنش رسیده. به هر طریق میهن بانو مدعی تاج و تخت با شاه مشاجراتی داره که همین باعث میشه که روابطش با اهالی دربار شاه و حتی مردم هم بهم بریزه. یه جای داستان مردم به سمت میهن بانو سنگ پرت میکنن تا سنگسارش ولی اون سنگها به میهن بانو برخورد نمیکنه.کتاب واقعا خلاقانه ست مخصوصا برای کسایی که به تم ایرانی یا تخیلی علاقه مندن. فکر میکنم تمامی داستان حاصل تخیل نویسنده باشه و تنها نقطه مشترکی که با واقعیت پیدا کردم وجود اهورامزدا و اهریمن هست و نام فرمانده ارشد شاه که سورناست. قبلا شنیده بودم که سورنا یکی از فرمانده های ارشد در زمان ایران باستان بوده. خوب کتاب رو گفتم یه نقدی هم بکنم. ای کاش کتاب کوتاه تر نوشته بود چون فکر میکنم این ژانر خیلی جدیده و باید با کتابهای کوتاه تر علاقمندان رو جلب کردو بعد که مخاطب خاص این ژانر پیدا شد اونوقت کتابهای طولانی تر نوشته بشن. همینطور متن هم میتونست کمی ساده تر نوشته بشه.
من این کتابو از اپلیکیشن طاقچه گرفتم و خوندم. اگه کسی دوست داره که این کتابو بخونه میتونه روی لینک زیر کلیک کنه: این لینک
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه : دزد مو وزوزی و انسان فرهیخته
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه : شکار هیولا
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی مهر ماه ۱۴۰۲ طاقچه