چالش کتابخوانی طاقچه: نیلوفر و مرداب
این اولین پست من برای چالش کتابخوانی طاقچه در سال ۱۴۰۲ هست و خوشحالم که یک سال دیگه هم این چالش رو شروع کردهم :) موضوعات چالش امسال به نظرم منسجمتر و هدفمندتر از سالهای قبل میاد؛ بهار به «شناخت و تجربه کردن حسها» اختصاص داره و با موضوع «امید» شروع میشه. من یکی از کتابهای پیشنهادی خود طاقچه رو برای فروردین انتخاب کردم: «نیلوفر و مرداب» اثر تیچ نات هان (۱۹۲۶-۲۰۲۲).
این نویسنده یک راهب بودایی و فعال صلحطلب ویتنامی بوده که به عنوان «پدر ذهنآگاهی» هم شناخته میشه. ایشون در سخنرانیها و کتابهاش آموزههای بودایی رو به دیگران انتقال داده و صومعهها و موسسات مرتبط زیادی رو هم در جاهای مختلف جهان تاسیس کرده.
کتاب نیلوفر و مرداب این ایده رو مطرح میکنه که رنج و شادی بدون هم معنا ندارن و هیچکدوم هم پایدار نیستن. پس نباید انتظار یک زندگی مطلقا شاد بدون هیچ رنجی رو داشته باشیم و همچنین رنجها نباید باعث ناامیدی ما بشن. نویسنده معتقده با این دیدگاه میتونیم رنج رو به شادی و شفقت تبدیل کنیم. درواقع مهارت شاد بودن، مهارت درست رنجکشیدن هم هست. یعنی اینکه بتونیم رنجهامون رو به درستی شناسایی کنیم، اونها رو بپذیریم و به جای فرار ازشون، عادتهای ایجادکنندهی اونها رو پیدا و برطرف کنیم.
یک تمرین اساسی که نویسنده بهش تاکید میکنه و بر پایهی اون جلو میره ذهنآگاهی هست. یعنی بر اونچه که در لحظه در حال رخ دادنه تمرکز کنیم؛ بر بدن، احساسات و ذهنمون حین نفس کشیدن، قدم زدن، یا هر کاری که مشغولش هستیم. این کار هم در روبهرو شدن با رنجهامون کمک میکنه و هم به اینکه بدونیم در همین شرایط فعلی هم دلایل بسیاری برای شادی داریم.
در ادامه چند تا از نکاتی رو میارم که بین مطالب کتاب بیشتر برام جالب و مفید بودن:
- هدف کتاب فقط جنبهی فردی شادی نیست. نمیگه مدیتیشن کنید و از دنیا فاصله بگیرید تا خودتون حالتون خوب باشه! برعکس، میگه رنج و شادی ما مسائل شخصی نیستن و بر رنج و شادی جهان اثر دارن. البته که میگه اول باید به خودمون عشق بورزیم تا بتونیم نسبت به بقیه هم درک و شفقت پیدا کنیم. اما بعد برای بهبود رابطه با اطرافیان راهکارهایی از جنس همون ذهنآگاهی پیشنهاد میده (مثل گوش دادن عمیقانه به صحبتهای دیگران و حضور تمام و کمال در کنارشون) و این تمرینها رو در گروههای بزرگتر هم توصیه میکنه. نویسنده ذهنآگاهی و شفقت جمعی رو منجر به بروز نوعی آگاهی و کنش جمعی میدونه که بهرهگیری ازش برای کم کردن از رنجهای جهان مفیده.
- کتاب میگه خیلی از رنج و امیدهای ما ریشه در رنج و امید اجدادمون داره. این موضوع توجهم رو جلب کرد چون مثالهای زیادی میشه ازش دید؛ از مسائل تربیتی گرفته که ممکنه یه ویژگی رفتاری رو به نسل بعد منتقل کنن تا بیماریهای ژنتیکی. اما نویسنده میگه این نه تقصیر ماست نه اجدادمون. پس میشه به جای جنگیدن و خشم نسبت به این رنجها، فکر کرد که چطور میشه از ادامهی انتقالشون جلوگیری کرد.
- کتاب یک اتفاق دردناک رو به تیری تشبیه میکنه که به ما برخورد کرده، و بعد ترس و نگرانیها و نشخوارهای فکری ما نسبت به این اتفاق رو مثل تیر دوم میدونه که اینبار خودمون به همون نقطه میزنیم. این افکار و احساسات رنج اصلی رو تغذیه و درد ما رو بیشتر میکنن، پس باید بتونیم مهارشون کنیم.
- رها کردن یکی از روشهاییه که نویسنده برای پرورش شادی پیشنهاد میکنه؛ رها کردن بسیاری از چیزهایی که ضروری میدونیمشون اما درواقع مانع تجربه شادی هستن، هم با داشتنشون رنج میکشیم و هم ترس از دست دادنشون رو داریم. چیزهایی مثل داراییهای اضافه، مسیرهای اشتباه در زندگی و حتی باورهای نادرست.
- نویسنده مقایسهی خودمون با دیگران رو یکی از سرچشمههای رنج میدونه که میتونه باعث خودبزرگبینی، خودکمبینی یا حتی خودبرابربینی بشه. در مورد برابری میگه این مفهوم تا جایی درسته که به برخورداری از امکانات و احترام به دیگران فارغ از تفاوتهاشون مربوط باشه. اما اصرار برای اثبات برابر بودنمون با دیگران خودش نوعی مقایسه کردنه که منجر به رنج و ترس ناشی از کم آوردن و حتی انزوا میشه.
- تمثیل نیلوفر و مرداب به این اشاره داره که گل خوشبوی نیلوفر فقط میتونه در گلولای و مردابی که کثیفه رشد کنه. نویسنده رنج رو به مرداب تشبیه میکنه و شادی رو به گل نیلوفر، و عنوان اصلی کتاب به خوبی این تشبیه رو توضیح میده: No Mud, No Lotus؛ اگر رنجی نباشه شادی هم در کار نیست. (تصویر نیلوفرهای آبی روی جلد ترجمهی فارسی کتاب هم از آثار کلود مونه، نقاش فرانسوی سبک امپرسیونیسم، هست. مونه تقریبا ۲۵۰ تابلو فقط از برکهی نیلوفرهای توی باغش کشیده که این هم یکی از نقاشیهای اون مجموعهس!)
کتاب نیلوفر و مرداب در نگاه اول به نظرم ربط مستقیمی به امید نداشت، چون بیشتر در مورد نحوهی درست مواجهه با رنجها و در لحظهی حال بودن حرف میزد. اما کمکم متوجه شدم شکلی از امید در پس همین نگاه وجود داره. امید به اینکه رنجها پایدار نیستن، امید به اینکه همواره میشه شادکامی رو تجربه کرد، و حتی امید به اینکه میشه برای خلق شادی جمعی هم قدمهایی برداشت.
رنج و شادی مفهومیه که همهی آدمها باهاش درگیرن و به نظرم این کتاب میتونه برای هر کس با توجه به شرایطش و تجربهش نکات مفیدی داشته باشه. کتاب نیلوفر و مرداب رو انتشارات بیدگل با ترجمهی علی امیرآبادی منتشر کرده و میتونید اون رو از طریق لینک زیر از طاقچه تهیه کنید:
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: مرشد و مارگریتا
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: بیگانه
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتاب"خودشناسی": چالش کتابخوانی طاقچه