چالش کتابخوانی طاقچه: هرس
چالش دی ماه از این قرار بود، کتابی که ماجراهایش در شهرهای جنوبی ایران اتفاق میافتد، و من بعد از مشورت با دوستان، در نهایت کتاب هرس توشته نسیم مرعشی را انتخاب کردم.
هرس دومین کتاب از این نویسنده است و نظرات مختلف و بعضا مثبت و منفی زیادی راجع به ان وجود دارد.
داستان حول یک خانواده روایت می شود که رسول، پدر و اَمَل، مادر ان هستند. این روایت گوشه هایی از زندگی این خانواده در زمان شروع جنگ در خرمشهر، در سال های جنگ در اهواز، نُه سال بعد از پایان جنگ در اهواز و پانزده سال بعد از آن در اهواز و در روستایی ویژه زنان را در بر می گیرد.
در جریان جنگ امل که باردار بوده، پسر سه ساله، پدر و چند نرد دیکر لط خانواده اش را از دست می دهد و بعد از آن به اجبار رسول راهی اهواز می شود، اهوازی که هیچ وقت خانه اش نمی شود.
رسول که فرد بلند پرواز و بلند همتی است و از طرف دیگر بسیار به پسرش، شرهان وابسته و دلبسته بوده پس تصمیم میگیرد برای فراموشی فشارهای زندگی خود را غرق کار کند و مدرک دانشگاهی بگیرد و بتواند بهترین ها را برای خانواده ای که برایش مانده و در آینده فرزندان دیگرش، بسازد.
امل که جنگ و خاطراتش او را بسیار آشفته کرده و لحظه ای از آن فاصله نمی گیرد، دو دختر به دنیا می آورد. اما همچنان شادی خود و خانواده اش را وابسته به وجود مرد دیگری در خانواده می داند. و وقتی بعد از نه سال باردار می شود با اولین تشخیص به همه اعلام می کند که پسری در راه دارد و روزهای خوش خواهند امد. از قضا تشخیص غلط از آب در می آید و امل می ماند و بذر امیدی که در دل خود و دیگر اعضای خانواده کاشته است. اینکه در نهایت چه چی شود و امل و رسول و هر کدام از اعضای خانواده در بحران های بی پایان! چه می کنند را خودتان بخوانید.
اولین چیزی که از این کتاب در ذهن ثبت می شود، فضای بسیار تلخ ان است که همه اتفاقات در آن به تباهی و سیاه شدن اوضاع می انجامد و هر کور سوی امیدی در ان خاموش می شود. این سیاهی در کنار توصیف خوب وقایع و احساسات، حس بسیار ناخوشایندی را به خواننده منتقل ساخته و تا مدت ها ذهنش را درگیر می سازد.
لحن شخصیت ها اما دلنشین و گرم است و به خوبی در متن نشسته است.
کتاب پر از اغراق در تلخی هاست.
مشخص نمی شود این کتاب ضد زن است یا ضد مرد.
ضد زن است چرا که امل، شخصیت زن اصلی داستان، بسیار متزلزل است. آینده را تنها با حضور مردان خوب و ممکن می داند، و برای تحقق آن و تحت تاثیر افکار نادرست و غلیان شدید عواطف، دست به هر کاری می زند. و وقتی اقداماتش به نتیجه رسیده، باز هم تحت تاثیر احساسات قرار گرفته و هر آنچه را ساخته نابود می کند.
ضد مرد است چرا که شخصیت اصلی کتاب تکلیفش با خود مشخص نیست. مرد فداکار خانه و خانواده است یا مرد پسر دوست و مسبب تمام بدبختی های خانواده. مردی است که خود را به اب و آتش می زند تا زندگی بهتری برای زن و فرزندانش بسازد یا مردی است که زنش را که در بدترین شرایط جسمی و روحی قرار دارد از تنها عزیزانش دور و جدا کرده و به آوارگی می کشاند.
پایان کتاب هم همچنان خواننده را گیج می کند که تصمیم ها ناشی از درک بالای شخصیت ها گرفته می شود یا زن و مرد داستان از روی خودخواهی چنین تصمیمی می گیرند تا آن ها را در دور ترین نقطه ممکن از واقعیت ها قرار دهد!
خودتان بخوانید و قضاوت کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: دلهره های کودکی
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه ˼محل سگ بگذارید لطفا!˹
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: مرگ ایوان ایلیچ