چالش کتابخوانی طاقچه: همه دروغ می‌گویند


چقدر در زندگی‌مان صادق هستیم؟

چقدر از دغدغه های ذهنی ، افکار ، سوالت و نگرانی هایمان با دیگران حرف میزنیم؟

شناخت دیگران از ما چقدر واقعی است؟ و چقدر آن چیزی است که ما می‌خواهیم دیگران درباره ی ما فکر کنند؟

به جواب تمام این سوالات فکر کنید….

حالا دوباره فکر کنید و ببینید پاسخ شما درباره اطلاعات گوگل به این سوالات چیست؟

گوگل چقدر شما را میشناسد؟

تا به حال به او دروغ گفتید؟ یا صادقانه تمام مسائل و مشکلاتتان را با او درمیان گذاشته اید؟

گوگل برای اکثر ما ها یک منبع اطلاعاتی بزرگ است…

شاید ما را بیشتر از خودمان بشناسد…

حتی خیلی از نکاتی که ما فراموش می‌کنیم را گوگل فراموش نمی‌کند.

استفنس داویدوویتز در کتاب همه دروغ می‌گویند درباره حجم زیاد اطلاعاتی که شرکت‌های بزرگ به ویژه گوگل از مردم جمع می‌کنند و کاربرد آنها صحبت می‌کند.

با وجود اینکه این کتاب اولین کتاب نویسنده است ولی با موفقیت زیادی برای استفنس همراه بوده است.

استفنس داویدوویتزکارشناس کلان داده (Big Data) و دانش‌آموخته رشته فلسفه و اقتصاد از دانشگاه‌های استنفورد و هاروارد است. پس می‌توان گفت یک کتاب علمی در شاخه تخصصی خودش نوشته.

گاهی ما بسیار خوش بینانه فکر می‌کنیم اطلاعات بسیار سطحی را به گوگل میدهیم ولی در عمل از ریزترین و شخصی ترین تا کللن ترین و مهم ترین اطلاعات زندگی ما در اختیار گوگل است و این مسئله جای تأمل حدی دارد.

توضیح کتاب درباره نام خودش جالب است.

همه دروغ می‌گویند یعنی همه افراد به دوستان، خانواده، آشنایان و… دروغ می‌گویند زیرا همه دوست دارند تصور بهتری از خودشان در ذهن دیگران شکل دهند…

حتی بیشتر افراد به نظرسنجی ها هم دروغ می‌گویند برخی حتی به نظرسنجی هایی که فقط خودشان نتیجه اش را می‌بینند هم دروغ می‌گویند زیرا از روبه رو شدن با خود واقعی خود هراس دارند

خیلی از اوقات این دروغ گویی ناخودآگاه است.

حالا سوال اصلی این است که این اطلاعات به گوگل و امثالهم چه کمکی میکند؟

برای مثال؛

"پس داده‌های اینترنت به کسب‌وکارها نشان می‌دهند که از کدام مشتریان بپرهیزند و از کدامشان سوءاستفاده کنند؛ از سوی دیگر، به مصرف‌کنندگان هم کمک می‌کند بفهمند از کدام کسب‌وکارها بپرهیزند چون قصد سوءاستفاده دارند. تا امروز داده‌های بزرگ در نبرد مصرف‌کنندگان و سازمان‌ها به هر دو طرف کمک کرده‌اند؛ ما باید کاری کنیم این نبرد منصفانه باقی بماند."

یا امروزه یکی از اصلی ترین رازهای موفقیت راز ها هستند؛

"پیتر تیل، یکی از سرمایه‌گذاران اولیهٔ فیس‌بوک، کتابی با عنوان صفر تا یک نوشته و در آن توضیح داده است که کسب‌وکارها براساس رازهای ویژه‌ای ساخته می‌شوند؛ رازی دربارهٔ طبیعت یا رازی دربارهٔ مردم. جف سیدر که در فصل سوم به او اشاره کردیم، به رازی پنهان پی برد که نشان می‌داد بطن چپ در قلب اسب می‌تواند عملکرد آن را پیش‌بینی کند. گوگل نیز این راز طبیعی را کشف کرد که لینک‌ها چه اطلاعات قدرتمندی دارند. تیل می‌گوید که رازهای مردم، «چیزهایی‌اند که مردم دربارهٔ خود نمی‌دانند یا چیزهایی که پنهان می‌کنند و نمی‌خواهند دیگران بدانند.»"

از کاربرد های مهم این اطلاعات ارزشمند، کاربرد آن ها در پیش بینی نتیجه انتخابات ها، درصد رای دهنده ها، واکنش ها و رفتار های اجتماعی افراد و مسائل مهم و تحلیلی جامعه است.

با مطالعه کتاب با مسئله اطلاعات، نحوه جمع آوری و کاربرد های امروزی آن برای گوگل و شرکت های شبیه به آن بیشتر آشنا می‌شویم.

کسانی که با اینترنت سرو کار دارند که فکرمیکنم یعنی همه ما حتما این کتاب برایشان جالب خواهد بود و باعث رفتار آگاهانه ما درمقابل استفاده از این امکان مدرن خواهد شد.

این کتاب را از اینجا مطالعه کنید و به حجم داده‌های اطلاعاتی فکر کنیم.

https://www.google.com/amp/s/amp.taaghche.com/book/82871/%25D9%2587%25D9%2585%25D9%2587-%25D8%25AF%25D8%25B1%25D9%2588%25D8%25BA-%25D9%2585%25DB%258C-%25DA%25AF%25D9%2588%25DB%258C%25D9%2586%25D8%25AF