چالش کتابخوانی طاقچه: هیچ چیز دوبار اتفاق نمی‌افتد

از اول سال امسال دو مجموعه شعر را در فهرست خواندنی ها قرار دادم و چالش جدید طاقچه باعث شد این روزها به یکی از اهدافم در سال جاری برسم. کمی زمان برد تا با شعر شیمبورسکا ارتباط برقرار کنم، اشعار گردآوری شده در اینجا بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده اند و می توان به تمرکز بر مضامین و سبک آنها اشاره کرد. مهارت های شعری او غیرقابل انکار است، اما فکر می کنم تا مجموعه سوم، نویسنده به خوبی نقاط قوت و صدای خودش را درک کرده است. من اغلب شعر نمی خوانم، اما این خواندن این مجموعه تجربه قابل توجهی بود. این اشعار که از لهستانی ترجمه شده اند، تازه و بدیع هستند. جای تعجب نیست که این نویسنده جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. حتی اگر فقط بتوانید مجموعه کوچکتری پیدا کنید، حس میکنم ارزش خواندن را دارد.

کتاب هیچ چیز دوبار اتفاق نمی افتد مجموعه شعری از ویسلاوا شیمبورشکا، شاعر لهستانی است. مضمون اشعار در مورد احساساتی است که در زندگی روزمره با آن روبرو هستیم.مثل نفرت، عشق، امید، رویا.. و تعدادی شعر در مورد جنگ و تبعات آن.تعداد شعرهایی که از این کتاب در ذهنم حک شدن بیشتر از حد انتظارم بود. تا جایی که بعضی وقت‌ها به خودم میام و می‌بینم زیر لب زمزمه میکنم. قشنگی و هنر کار این نویسنده نه فقط در سادگی بلکه در عمق عجیب هر شعرش بود. انگار که زندگی با یک بُعد جدید در جریان بود.

بیشتر شعرهای او به دنبال ارائه نور عمیق تر، رویدادها و موقعیت های بسیار روزمره هستند. شیمبورسکا از طبیعت برای تقویت اشعار خود با تأثیرگذاری استفاده می کند.

علیرغم اینکه من اتفاقاتی تکان دهنده به اندازه جنگ جهانی دوم را تجربه نکرده ام، هنوز هم می توانم بگویم که شعر او با من صحبت می کند و می توانم عمیقاً با او ارتباط برقرار کنم. من فکر می کنم شعر او بسیار جهانی است و موضوعاتی را در بر می گیرد که به همه ما مربوط می شود.

شیمبورسکا در بسیاری از شعرهایش منتقد بسیار خشن بشریت است، او ما را به خاطر اتفاقات بدی که در جهان رخ می دهد به حساب می آورد،و مطمئن نیستم که منطقی باشد او این کار را با همدلی و عشق انجام می دهد زیرا او در پایان روز فقط یک انسان بود.

مشهورترین تک شعر او ممکن است «گربه در یک آپارتمان خالی» باشد.

این کتاب را به صورت تصادفی باز کنید و شعری با چیزی فراموش نشدنی در آن پیدا خواهید کرد.

مشهورترین تک شعر او ممکن است «گربه در یک آپارتمان خالی» باشد. که اینگونه آغاز می شود

"بمیر -- نمی توانی این کار را با گربه بکنی."

عنوان شعر بدین صورت است که:

"هیچ چیز نمی تواند دو بار اتفاق بیفتد.

در نتیجه، واقعیت متأسفانه این است

که بداهه به اینجا می رسیم

و بدون فرصت تمرین آن را ترک میکنیم"

این کتاب را به صورت تصادفی باز کنید و شعری با چیزی فراموش نشدنی در آن پیدا خواهید کرد.

و در آخر یکی از اشعار مورد علاقم در این مجموعه رو مینویسم:

برای خاطره‌ام شنونده‌ی بدی هستم.
می‌خواهد بی‌وقفه به صدایش گوش دهم؛
اما من عصبانی می‌شوم، اعتراض می‌کنم
گوش می‌دهم و نمی‌دهم.
بیرون می‌روم، برمی‌گردم،
و دوباره می‌روم.
می‌خواهد فقط و فقط به او توجه کنم
عکس‌ها و نامه‌های قدیمی را با اشتیاق، جلوی چشمانم می‌گذارد.
اتفاق‌ها را باهم قاطی می‌کند، مهم و بی‌اهمیت را.
چشمانم را به سمت چیزهایی که نخواسته‌ام ببینم، می‌گرداند،
و آن‌ها را تا آخر عمر، به یادم می‌آورد.
در داستان‌هایش همیشه جوان‌ترم.
خب، این خوب است،
اما چرا همیشه همان داستان‌ها؟
وقتی شانه بالا می‌اندازم، عصبانی می‌شود
و با پیش کشیدن اشتباهات قدیمی، انتقام می‌گیرد
اشتباهات مهمی که به راحتی فراموش شده‌اند.
به چشمانم نگاه می‌کند، عکس‌العملم را می‌بیند
بعد دل‌داری‌ام می‌دهد:
می‌توانست از این بدتر باشد.
می‌خواهد فقط برای او و با او زندگی کنم
در یک اتاق تاریک قفل‌شده.
اما من هنوز در فکر خورشیدِ امروزم
ابرهایی که در پیش‌اند
جاده‌های پیش‌رو.
وقت‌هایی که از دستش خسته می‌شوم،
پیشنهاد می‌کنم از هم جدا شویم،
از حالا تا همیشه.
بعد او با دلسوزی لبخند می‌زند،
چون می‌داند که این
پایانِ من هم خواهد بود

https://taaghche.com/book/3123/%D9%87%DB%8C%DA%86-%DA%86%DB%8C%D8%B2-%D8%AF%D9%88%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%82-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%AF