اینجا، برای کتاب هایم.
چالش کتابخوانی طاقچه: پاندای بزرگ و اژدهای کوچک
«به نام خدا»
و بالاخره به ایستگاه پایانی آخرین ماه از سال 1400 رسیدیم که در واقع آخرین ایستگاه چالش کتابخوانی طاقچه است. موضوع کتاب تعیین شده برای ماه عزیز اسفند اینگونه بود: باید به سراغ کتابی میرفتیم که امسال (1400) منتشر شده است. از میان کتاب های پیشنهادی در پیج طاقچه مانند باشگاه قتل پنجشنبه، جزیره درختان گمشده، کتابخانه نیمه شب که هر کدامشان به نظرم خواندنی هستند، گزینه انتخابی ام کتاب پاندای بزرگ و اژدهای کوچک بود.
معرفی کتاب و نظر شخصی
این کتاب را نشر میلکان در مهر ماه سال 1400 در قالب 160 صفحه منتشر کرد؛ کتابی مصور که داستانی کوتاه درباره دو دوست است که از تیتر کتاب پیداست که پاندا و اژدهها هستند که سفری به دل طبیعت دارند و درباره موضوعاتی فلسفی، خودشناسی و موفقیت صحبت می کنند. همچنین خانم نازنین فیروزی مترجم این کتاب هستند.
از جذابیت های این کتاب این است که متنی کوتاه با تصاویر نقاشی بسیار دلنشین دارد، به طوری که ناخودآگاه با آن همراه میشوی و در زمان بسیار کوتاهی متوجه میشوی که کتاب را به پایان رساندی! و چون من کار نقاشی انجام میدهم و علاقه مند حوزه تصویرسازی هستم اعتراف میکنم از دیدن و ورق زدن تصاویر کتاب بسیار بیشتر از هم خواندن متن لذت بردم گرچه به نظر میرسد هر دو مکمل هم هستند و در کنار هم معنی بهتری را منتقل می کنند. پاندا و اژدها دو موجودی که متفاوت هستند و همراه هم در یک سفر پر پیچ و خم. هر کدامشان در این سفر دچار سوالات و درگیری های ذهنی خود میشوند و با بحث هایی که باهم دارند به بعضی پاسخ ها میرسند و چالش ها را بررسی میکنندو همه این ها در پرسش و پاسخ هایی کوتاه در کتاب آمده است. هنگام خواندن آن به یاد کتاب محبوب و مشهور شازده کوچولو افتادم چون قالب داستان تقریبا به آن شبیه است. اگر جملات فلسفی اش را هم بخوانید، شاید فکر کنید که قبلا آنها را در جایی دیگر خوانده باشید اما نکته مهم و جالب حال خوب و انرژی مثبت کتاب مانع این میشود که از خواندن داستان بگذری!
خواندن این کتاب برای من مثل یک قاچ هندوانه یا آب پرتقال خنک در وسط تابستان بود؛ لذتی تکراری، دلچسب، شیرین کوتاه! به خصوص که در 26 اسفند که روز تولدم بود، این کتاب را خواندم و واقعا برایم لذت بخش بود. بخش های مصورش برای نوجوانان هم میتواند بسیار جذاب باشد.
فکر میکنم این کتاب یکی از بهترین گزینه های عیدی کتاب به نوجوانان باشد اما چون قیمت نسخه چاپی اش کمی گران باشد هدیه نسخه الکترونیک که در طاقچه موجود است، بهترین تصمیم باشد. البته که من هم از طاقچه خواندمش.
نقل قول هایی از کتاب:
در سومین صفحه کتاب خواندم:
گاهی خوب است بدون دانستن مقصد راهی شویم.
کمی بعد:
اژدهای کوچک گفت: «الان اصلا وقت ندارم گل ها رو ببینم.» پاندای بزرگ گفت: «درست به همین خاطر باید اون ها رو ببینی؛ شاید فردا دیگه نباشن.»
در جایی دیگر:
سعی کن برای چیزهای کوچیک وقت بذاری، اون ها معمولا از همه چی مهم ترن.
این جمله را واقعا دوست داشتنی و برایم مثل تلنگری بود:
اشتباه های تو تلاشت رو نشون میده. پس تسلیم نشو.
مثل اینکه پانداها هم چای دوست دارند:
بهترین چیزی که با چای می چسبه یه دوست خوبه.
جمله تامل انگیز دیگر:
بعضی ها مثل شمع اند؛ خودشان را می سوزانند تا به دیگران نور بتابانند.
.
یه درخت برای قوی شدن باید هر شرایطی رو تجربه کنه.
این جمله تصویرگر کتاب است که انگار از زبان بیشتر نقاشان است چون خودم این حس را تجربه کرده ام:
من تمام نقاشی ها را با جان و دل کشیده ام و فکر می کنم به همین دلیل است که آن ها با مردم حرف می زنند؛ در تک تکشان تکه ای کوچک از روح من هست.
ترجمه
به ترجمه خانم فیروزی برای این کتاب هم نمره متوسط به خوب میدهم و به نظرم میتوانست بهتر از این هم باشد با توجه به جملات کوتاه اما عمیق آن. البته که ایشان توانسته اند از پس آن بربیایند.
سخن آخر
از این کتاب به یادم خواهد ماند: هر چه زودتر از کمال گرایی منفی فاصله بگیر و آنچه هست و میتوانی را انجام بدهم و به بعدش فکر نکنم و گذشته گذشت و زمان حال و اکنون را زندگی کنم. نویسنده در طول کتاب به اهمیت دوست و همراهی و لذت مصاحبت با آن اشاره فراوانی داشته است و این نکته مهم را به مخاطب یادآوری کرده اند. از خواندن این کتاب راضی هستم. کتابی دوست داشتنی و کوتاه که مناسب اوقات فراغت و هدیه دادن به عزیزانمان است.
امتیاز من 3/5 از 5 است و ضمن اینکه از طاقچه همیشه در دسترس خواندمش.
لینک خرید کتاب «پاندای بزرگ و اژدهای کوچک» از طاقچه:
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش ۱۴۰۰ طاقچه: ۴۵۱ فارنهایت
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: درک یک پایان
مطلبی دیگر از این انتشارات
رمانی که ادبیات استرالیا را وارد عصر جدیدی از حیات خود کرد!