چالش کتابخوانی طاقچه: پنجمین زن

« به گوشه و کنار جهان سرک میکشم ، درست مثل یک کشتی بدون ناخدا. مجبورم تاوان گناه دیگری را بپردازم . با خودم فکر میکردم زمان که بگذرد خاطرات کمرنگ و کمرنگ تر میشوند و سرانجام از بین میروند . اما چنین نشد. فقط با مرگ می‌توانم نقطه پایانی بر آنها بگذارم . و از آنجا که فعلا نمی‌خواهم بمیرم ، یادآوری و مرور آن خاطرات را برگزیده‌ام.»

زن در حال خواندن آخرین نامه مادرش پیش از مرگ است . مادر تنها در این نامه از خودش و اتفاقاتی حرف زده بود که او را وادار به خودکشی کرده بودند . یک نامه ناتمام ؛ آخرین نامه از دسته نامه هایی که به دستش رسیده بود . نامه ها چطور بدستش رسیده بودند ؟ نوزدهم آگوست ۱۹۹۳ ، پاکتی با تمبر آفریقایی به دستش رسیده بود از آنجا که فکر میکرد از طرف مادر فرستاده شده ، بلافاصله آن را باز نکرد صبر کرد تا در سکوت و آرامش آن را بخواند . اما بر خلاف همیشه ، مادر نام و آدرس او را روی پاکت تایپ کرده بود ! همین زن را مضطرب کرده بود .ضخامت پاکت نشان میداد حاوی نامه ای طولانی است طی سه ماه گذشته اطلاعی از وضعیت مادر نداشت پس حتما خبرهای زیادی در آن بود . نامه با امضای ستوان فرانسواز برتراند به پایان رسید و زن شروع به گریه کرد . اگرچه نویسنده سعی کرده
با لطافت و مهربانی بنویسد اما نامه خبر از یک حقیقت هولناک میداد . آنا آندر ، مادر زن ، در صومعه ای در آفریقا به همراه چهار راهبه به قتل رسیده بود . او مرده بود و نام نشانی اش از تمام اسناد رسمی کشور پاک شده بود . حالا ظواهر امر نشان میداد که آنا آندر هرگز پا به آن کشور نگذاشته است. فرانسواز برتراند برخلاف قولی که به نیروی پلیس داده بود حقیقت را برای دختر آنا فاش کرد ، چون وجدانش طاقت نمی آورد که در نابودی هویت آنا آندر سهیم باشد ...

بازرس کورت والاندر به تازگی از تعطیلات بازگشته است و پس از این سفر لذت بخش به برنامه هایی که برای آینده در سر دارد می اندیشد . پاییز از را راه رسید و والاندر امیدوار است که روزهای آرامی در پیش رو باشد اما در پی ناپدید شدن و به قتل رسیدن یک پرنده شناس پیر و پس آن ناپدید شدن یک گلفروش ، این امید در دلش رنگ می‌بازد و او درگیر پرونده پیچیده قتل های زنجیره ای میشود ...

کتاب ، شروع گیرایی برای یک داستان جنایی داره و به تدریج شاهد گره های داستان هستیم . « پنجمین زن » نوشته « هنینگ مانکل » ، یک داستان جنایی با تعلیق پر کشش ، با ترجمه فرشته شایان از انتشارات هیرمند . توصیف حالات روحی کاراگاهی که نابغه نیست ، وصف فرهنگ و آداب و رسوم سوئد به همراه داستان جنایی ، انتخابی جذاب برای مطالعه . داستان از ده به نظرم هفت میگیره .

هنینگ مانکل در سن شصت و هفت سالگی در سال ۲۰۱۵ در اثر سرطان ریه درگذشت .وی از مدافعان حقوق مردم فلسطین و خواستار تحریم جهانی علیه اسرائیل بود.او در مصاحبه‌ای گفته‌ است: «اسرائیل تکرار نظام منفور آپارتاید است که زمانی سیاهان آفریقا را در کشور خودشان شهروند درجهٔ دو محسوب می‌کرد.» در۲۰۱۰، منکل در یک کمپین اعتراضی برای شکستن محاصره نوار غزه سوار بر قایق صوفیا شد. این قایق جزو ناوگان کوچک کمپین کمک رسانی به نوار غزه بود.این قایق همراه با ۵قایق دیگر ناوگان کوچک «آزادی غزه» را تشکیل می‌دادند تا برای شکستن محاصره به نوار غزه مصالح ساختمانی برسانند.در طی یورش اسرائیل به این قایق ها ، منکل در پایین عرشه شاهد قتل نه نفر غیرنظامی در آب های بین المللی بود . سرانجام منکل و تعدادی دیگر آزاد و به سوئد اخراج شدند.. او در کتاب‌ها و نمایشنامه‌هایش به‌طور مداوم مسائل نابرابری اجتماعی و بی‌عدالتی‌ها در سوئد و خارج از کشور را برجسته می‌کرد.

از طاقچه بابت این طرح و چالش قشنگش ممنونم ❤️ . لینک دریافت کتاب از طاقچه رو قرار میدم ?

https://taaghche.com/book/84692