چالش کتابخوانی طاقچه _~» چنین گفت زردشت

زردشت پیامبر
زردشت پیامبر


کتاب بنام چنین گفت زردشت کتاب هم جالب و هم سخت و دشوار است چرا که مباحث فلسفه دارد ولی بخش های زیبا هم دارد البته منظورم از بخشی جالب آن موضوعات است که برای خودم قابل فهم و درگ می باشند چون من شخصا از فلسفه زیاد سر در نمیاورم برایم کمی سنگین تمام می شود تا همه کتاب را بررسی و تجزیه و تحلیل نمایم شاید از درگ و فهم من بیرون باشد خلاصه موضاعاتی که برای من دلچسب و قابل فهم بود بررسی خواهم نمود،


نام اثر:» چنین گفت زردشت، کتاب برای همه کس یا برای هیچ کس،

اسم نویسنده :» فریدریش نیچه، که این کتاب را نیچه از زبان پیامبر زردشت می نویسند بیشتر دانشمندان این چنین کار های را انجام می دادن دقیق معنی این کار را متوجه نشدم، یک دلیل این است که این نویسنده یا دانشمند تمام اثار و زندگی نامه پیامبر زردشت را خوانده فهم وبرداشت های خود را از زردشت برای مردم بیان می کند.

دلیل دوم _~» برای اینکه توجه یا اذهان مردم را به علمیت خود آگاه سازد دست به چنین کار می زند.

انتشارات _~» جامی

ترجمه _~» مسعود انصاری

بخشی مقدمه کتاب بیشتر قسمت هایش

جالب بود.

ولی ادبیات که بکار برده بود خیلی جالب نبود

فلسفه در واقعه چیزی است که به جهان و هستی معنای واقعی را می بخشد چرا که هر چیزی در طبیعت موجود است از ماده اصل آن شروع می شود فلسفه بنیاد و اساسی همه چیزی را بررسی و تجزیه و تحلیل می کنند پس اگر ما در زندگی بتوانیم همه چیزی را که در طبیعت مشاهده می نمایم با عینک فلسفه ببینیم چقدر قشنگ می شود زیست و با طبیعت ارتباط و انس برقرار کرد وقتی هر موجود را که با چشم خود نگاه کنیم به یاد زیبای های آن می افتادیم و به یاد خالق آن که واقعا فوق‌العاده است که آن هم چندین مرحله دارد چطور و از کجا شروع نمایم تا هستی را آن طور که است نگاه کنیم اگر به حرف های واعظان و راستگاران دقت نمایم

می گوید با اول از جسم خود شروع نمایم،

باید غذا های راه به مصرف برسانیم که پاک، حلال و ضرری برای جسم نداشته باشند بعد به اندازی کافی مصرف نمایم نه بیش از حد زیاد و یا خیلی کم دچار برخی بیماری ها شویم

دوم،،، نگاه ما چطور باشند، نگاه نکردن به نامحرم، نگاه به طبیعت تنها آن بخشی ظاهری نباشند یعنی با درگ و فهم کامل باشند که واقعا جالب است

سوم،،،، بخشی روح انسان است که باید چه کار ها یا عبادت های را انجام دهیم تا راحتی و آسایش برای روح مان باشند و هم برای غذا روح در واقعه معنویات است گرفتن روزه، با شرط و شرایط شان، بپا داشتن نماز در شب و روز که این از جمله برای تقویت روح است

تا اینجا می توانیم پیش مقدمه باشند برای درگ و فهم فلسفه از نگاه عارفان و پرهیزگاران تا فهم فلسفه تا عمق شان،


وقتی نیچه شروع می کند به اینجا می رسد که اول نیچه برای چندین ماه و سال طول می کشد تا به این نتیجه می رسد که از خلوت گاه خود بیرون بیاید و برای مردم حرف های را بگوید که برای شان مفید و در خوری زندگی شان باشند، برای مردم سخنرانی های طولانی انجام می دهید ولی مردم اصلا بهره خوبی از حرف های او نمی برد چرا که حرف های او بسیار سنگین و دشوار برای مردم عادی بودند

دوم، مردم به چندین طبقه تقسیم می شوند که برای هر گروه شان یک بخشی مناسب بودند نه همه حرف های زردشت

چون زردشت اصلا به نکته توجه نکردن که کدام حرف ها برای مخاطبین شان قابل درگ است،

برعکس مردم در مورد زردشت چنین می گفتند، برخی شان دیوانه و برخی دیگر شان حرف های ناپسند نیساری زردشت می کردند تا روزی که توجه زردشت را خیلی جلب کرد این بود که یک مرد بود خیلی ساده و بدون هیچ علم و منطق بیشتر مردم را دوری خود جلب می کرد زردشت تعجب کرد که این مرد به مردم چه می گوید که همه مشتاق شنیدن حرف های او هستند تا بلاخره تصمیم گرفت به سخنان گوش دهد،

نگاه می کنند که خیلی ساده و چنان با تمام قوای خود حرف می زند می گوید راه های خواب شیرین این است که من بیان می کنم، یک باید به اندازی کافی غذا مصرف نماید تا حسی گرسنگی برای تان پیدا نشود که از معده خالی دچار مریض می شود با اینکه به خواب خوش نخواهید رفت

دوم باید روز ها به اندازی کافی تلاش و زحمت بکشید تا به بستر خواب می رسید خواب دل چسب داشته باشید

سوم،،، باید در مورد چیز های فکر کنید که برای روح تا ارامش بیاورد نه ازار دهنده باشند بیشتر وقت های بیکاری تان به یاد نعمت های خداوند و خود خالق او باشید

چهارم،، اگر بازهم در رخت خواب خواب تان نبرد ذهن خود را مشغول نگهدارید برای افکار پسندیده و خوب یا سر گرم مطالعه کتاب های جالب شوید تا طوری خواب ببرد که متوجه نشود که به خواب رفتید

از این رویش ها بیشتر بهره می برم تا به خواب شیرین دست یابید وقتی مشغول فکر های قشنگ و یا مطالعه می شوم

چنان خواب پلک های مرا می پوشاند که دیگر قادر به هیچ فکر و مطالعه نداریم انگار تمام پلک ها و افکارم را می دوزد از تحت کنترل من خارج می سازد که دیگر به اراده من نیست

چنین به خواب می روم.

اینجاست که زردشت به چندین نکته به زندگی پی می برد که اگر چنین نکات را در زیستن بدانید ما همه می دانستند خیلی موفق خواهید می شد

بعد از آن می توانم به جزئیات مهم در زندگی پی بیبر ما.

بعد از این چنین سخن می گوید زردشت، مخاطبین خود که در دنیا اشخاص هستند که فقط دنبال ثروت می دود اما هرگز به دنیای شان نمی رسد جالب است که این مردم هرچند به پشت مال و ثروت می رود برعکس می شود این مردم گرچه از مرگ فرار می کند و ولی نمی تواند

طبقه دوم، مردم هستند که در دنیا فقط به آخرت خود می اندیشه دگر از دنیا و کار روز مره خود خدا حافظی می کنند

که این مردم هم برای جامعه مفید نیست

باید هم دنیا را مورد نظر بگرید و هم آخرت را در واقعه میانه رو باشند، تقدیر و تشکر فراوان از بزرگواران که مطالب بنده را می خواند اگر کمی و ناقص داشت من را عفو نماید چون برداشت های خودم از کتاب بود نه تمام چیز های که در کتاب موجود هستند. (چنین گفت زردشت )