چالش کتابخوانی طاقچه: چهل نامه کوتاه به همسرم

کتاب «چهل نامه‌ی کوتاه به همسرم» اثر نادر ابراهیمی‌ست. نویسنده‌ی فارسی زبانی که نیاز به معرفی نداره و جزو نویسنده‌های مورد علاقه‌ی منه. کتاب «آتش بدون دود»ش رو هنوز موفق نشدم که بخونم ولی آثار «یک‌ عاشقانه‌ی آرام»‌، «مردی در تبعید ابدی»،‌ «ابن‌مشغله» و «بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم» از آثاری بودن که من رو به یکی از طرفدارهای پر و پا قرص نادر ابراهیمی تبدیل کردن. با توجه به اسم کتاب «چهل نامه‌ی کوتاه به همسرم» شاید ناخودآگاه به یاد نامه‌های چون «نامه‌های عاشقانه‌ی یک پیامبر» (نامه‌های جبران خلیل جبران) یا «مثل خون در رگ‌های من» شاملو بیفتیم. اما اگر شناخت اولیه‌ای از نادر ابراهیمی داشته باشیم، باید حدس بزنیم که بیشتر به «یک عاشقانه‌ی آرام» شبیه باشه، اما در فضای واقعی.

باید بگم که حدسم به نظر حدس درستی می‌رسه. نادر ابراهیمی شخصیتی نداره که فقط به فضای عاشقانه بپردازه، بنابراین حتی در محتواهای عاشقانه هم بیشتر به مفاهیم اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و سبک زندگی اشاره می‌کنه، و از زاویه دید سبک زندگیش، می‌شه به شباهت‌هایی هم با «نامه‌های عاشقانه‌ی یک پیامبر» پی برد. و به نظرم همین اشاره به مسائل زندگی واقعی، اموری که به صورت روزمره زوج‌ها با اون‌ها مواجه شده و دغدغه‌ها و مسائلی براشون پیش می‌آد، و حتی پا رو فراتر گذاشتن و وارد دغدغه‌های اجتماعی و فلسفی زندگی شدن هست که این کتاب رو ارزش بیشتری می‌بخشه و اون رو به یک مجموعه گفت‌وگوهای صرفا عاطفی و عاشقانه تقلیل نمی‌ده.

آن روزها که تازه تمرین خطاطی را شروع کرده بودم، حدود سال های ۶۳-۶۵، به هنگام نوشتن، در تنهایی - در فضایی که بوی تلخ مرکب ایرانی در آن می‌پیچید و صدای سنتی قلم نی، تسکین دهنده خاطرم می‌شد که گرد ملالی چون غبار بسیار نرم بر کل آن نشسته بود - غالبا به یاد همسرم می افتادم - که او نیز همچون من و شاید نه همچون من اما به شکلی، گه‌گاه و بیش از گه‌گاه، دل‌گرفتگی، قلبش را خاکستری رنگ می‌کرد - و می‌کوشیدم که با جستجو به امید رسیدن به ریشه های گیاه بالنده و سرسخت اندوه، و دانستن اینکه این روینده ی بی پروا از چه چیزها تغذیه می کند، و شناختن شرایط رشد و دوامش، آن را نه آن‌ که آن را نابود کنم بل زیر سلطه و در اختیار بگیرم. پس، یکی از خوب ترین راه های رسیدن به این مقصود را در این دیدم که متن تمرین های خطاطی ام را تا آنجا که مقدور باشد اختصاص دهم به نامه ی کوتاهی برای همسرم و در این نامه‌ها، بپردازم تا حد ممکن به تک تک مسائلی که محتمل بود ما را، قلب‌هایمان را، آزرده کند. و دست رد بر سینه‌ی زورآوری‌های ناحقی بزنم که نمی‌بایست بر زندگی خوب ما تسلطی مستبدانه بیابد و دائما بیازاردمان.

بنابراین، همونطور که از قسمت اول مقدمه می‌شه فهمید، هدف نویسنده، نمایاندن مسائلی‌ست که بر سر راه زندگی زناشویی با همسرش پیش اومده و سپس اشاره می‌کنه که شاید اشاره به این مسائل، راه حل‌هایی که توی ذهن نویسنده بوده، احساسات و تفکرات او و همسرش در این نامه‌ها، بتونن به بقیه‌ی زوج‌ها برای مواجهه با مشکلات و مسائل زندگی مشترکشون کمک کنه. و این کتاب رو از طرف خود و همسرش به تمام افرادی که این نامه‌ها می‌تونن مشکل‌گشاشون باشن تقدیم می‌کنه.

جدای از خود کتاب، روایت‌های پیام دهکردی بسیار من رو مجذوب خودشون می‌کنن. علاوه‌ بر صدای گرم و گیرا و بیان فصیحش، به طرز عجیبی انگار صدای گوینده با لحن داستان مناسبت داره و اگر راوی رو از داستان حذف کنیم، گویی که چیز مهمی رو از داستان حذف کردیم. به طوری که اگر آثاری از نادر ابراهیمی رو کسی به جز پیام دهکردی روایت کنه، حس می‌کنم که حق مطلب ادا نشده و در حق داستان جفا شده. در ثانی، موسیقی قرار داده شده روی نقاط شروع و پایان نامه‌ها یا در میانه‌ی اون‌ها هم بسیار جذاب و دل‌نشینه،‌ هرچند که گاهی به قدری زیاد می‌شه که حس می‌کنم از خود نامه‌ها شاید اندکی دورمون کنه.

در مجموع ۵ ستاره به این کتاب اختصاص می‌دم و خوندنش رو توصیه می‌کنم.

کتابصوتی«چهلنامه‌یکوتاهبههمسرم»باصدایپیامدهکردیراازطاقچهدریافتکنید.
https://taaghche.com/audiobook/39527