چالش کتابخوانی طاقچه: چگونه درباره‌ی کتاب‌هایی که نخوانده‌ایم حرف بزنیم

پی‌یر بایار نویسنده‌ی کتاب "چگونه درباره‌ی کتاب‌هایی که نخوانده‌ایم حرف بزنیم" صد و هشتاد و چهار صفحه کتاب نوشته تا بخوانیم و بفهمیم که لازم نیست همه‌ی کتاب‌ها را بخوانیم و از آن بدتر اینکه لازم نیست کتابی را بخوانیم، اما نمی‌دانم چه اصراری دارد درباره‌ی آنچه نخوانده/نخوانده‌ایم حرف بزنیم. من با ایده‌ی کلی نویسنده همراه بودم که لازم نیست و هرگز نخواهیم توانست تمام کتاب‌ها را بخوانیم ولی اینکه چنین چیزی باعث شود هیچ کتابی را نخوانیم توجیه‌پذیر نیست و دلیلی ندارد درباره هر کتابی هم اظهارنظر کنیم... چنین سبکی مخصوصا برای یک منتقد آثار ادبی وجه ناخوشایندتری دارد. اما باید بپذیریم که حتی اگر شبانه‌روزی و بدون وقفه کتاب بخوانیم هرگز نمی‌توانیم تمام کتاب‌ها را بخوانیم و باید اولویت‌بندی کنیم. اما معتقدم این عطش حرف زدن درباره‌ی همه‌ی چیز که گویی نویسنده هم به آن دچار است بیماری عصر ما است و با کتاب خواندن یا نخواندن حل نخواهد شد.

مثلا من پیش از مطالعه‌ی کتاب "جنایت و مکافات" داستایفسکی، کتابی خوانده بودم با عنوان "لعنت به داستایسفکی"، کتاب دوم را نویسنده‌ای افغانستانی با الهام از داستان جنایت و مکافات نوشته است و با مطالعه‌ی کتاب کلیت داستان جنایت و مکافات را متوجه خواهید شد و احتمالا میتوانید درباره‌ی آن هم صحبت کنید، ولی بعدتر وقتی جنایت و مکافات را خواندم، ریزه‌کاری‌هایی در نوشته‌ی داستایفسکی بود که در کتاب نویسنده‌ی افغان نبود. هر نویسنده جزئیات خود را داشت و نکاتی از فرهنگ و جامعه‌ی خود را به نمایش گذاشته بود. اما با خواندن یکی حرف زدن از دیگری ناتمام و ناکافی می‌نمود.

از سوی دیگر من فکر میکنم صرفا حرف زدن از کتاب‌ها مهم نیست. در خصوص داستان‌ها فهم و زندگی در داستان ارزشمنده. به ما فرصت‌هایی برای درک و زیست در دنیاهای موازیی میده که در دنیای واقعی در دسترسمون نیستن. با نخواندن هر کتاب ما یکی از این دنیاها را از دست میدهیم و دنیای کوچکتری خواهیم داشت.

ساختار کلی کتاب جالب بود، نویسنده هر فصلی رو با مثالی از یک داستان که از قضا خودش هم برخی را نخوانده بود پیش می‌برد ولی همین داستان‌پردازی عجیب و آشفته باعث می‌شد خوش‌خوان نباشه. حرفهایی بی سر و ته درباره‌ی داستان‌هایی که حداقل در فرهنگ ما چندان معروف و قابل درک نبودند.

تقریبا از نیمه‌ی کتاب تورق کردم و تصمیم گرفتم دقیقا به توصیه‌ی نویسنده گوش بدم و درباره‌ی کتابی که نخوانده‌ام (نصفه خوانده‌ام) صحبت کنم. هرچند الان هم بنظرم این تلاش منجر به شکست شده و معرفی صحیحی از کتاب صورت نگرفته‌است. با این حال این چیزی است که نویسنده خواسته است، اینکه چگونه درباره کتابی که نخوانده‌ایم حرف بزنیم... حالا اینکه چرا باید درباره‌ی این کتاب حرف زد را از اساس نمیفهمم‌. شما اگر می‌خواهید درباره‌ی آنچه نخوانده‌اید حرف بزنید نیازی نیست کسی بهتان الگو معرفی کند، از خلاقیتتان بهره بگیرید و هر چیز بی‌ربطی را تعریف کنید. اما مطمئن باشید الزامی وجود ندارد که ما صحبت کنیم. می‌توانیم درباره آنچه نخوانده‌ایم صحبت نکنیم.

در پایان باید بگم من خواندن این کتاب رو توصیه نمیکنم و به‌هیچ‌وجه با ایده‌ی نویسنده همراه نبودم. ولی اگر از داستان‌پردازی با شخصیت‌های مختلف داستان‌های مختلف لذت می‌برید، از حرف زدن از چیزهایی که نمی‌دانید خوشتان میایید یا چیزی شبیه به این‌ها احتمالا کتاب برای مفید باشد

https://taaghche.com/book/13330https://taaghche.com/book/13330https://taaghche.com/book/13330https://taaghche.com/book/13330


https://taaghche.com/book/13330