فارغ التحصیل ارشد فیزیک هستم، فعلا اینجا از کتابهایی که میخونم مینویسم.
چالش کتابخوانی طاقچه: کار عمیق
کتاب کار عمیق نوشته کال نیوپورت در مورد چگونگی انجام دادن کارها به صورت عمیق و متمرکزه. من قبلاً کتاب مینیمالیسم دیجیتال رو از این نویسنده خونده بودم و خیلی خیلی زیاد دوستش داشتم و برام مفید بود به همین دلیل در خوندن این کتاب تعلل نکردم. کتاب کار عمیق شامل دو بخش ایده و قوانین هست. در بخش ایده با ۳ سرفصل زیر مواجه هستیم:
کار عمیق ارزشمند است،
کار عمیق کمیاب است،
کار عمیق هدفمند است.
تو فصل اول نویسنده توضیح میده که ما در جهانی زندگی می کنیم که افرادی که تخصص خیلی ویژهای در یک مورد خاص دارند و افرادی که می تونن به طور عمیق کار کنند بسیار مورد توجه هستند حتی اگر اینطور به نظر نرسه.
تو فصل بعدی نویسنده استدلال میکنه با توجه به افزایش و همهگیری ارتباطات دیجیتال در محل های کار، وجود افرادی که بتونن تمرکز روی پروژههای به مدت طولانی کار کند کمیاب و غنیمته.
و تو فصل سوم به این نتیجه میرسیم که برخلاف بسیاری از کارهای روزمره ای که با کمک شبکه های اجتماعی و اینترنت انجام می دیم کار عمیق هدفمند هستش و در واقع با سر شلوغی هایی پراکنده که نتیجه مرتبطی در بر ندارن مواجه نیستیم.
تو بخش اول مثال های متنوعی از افرادی میزنه که تونستن با تمرکز چند ساعت یا چند روزه و یا حتی چند ماه روی کارشون به پیشرفت و ارتقاء چشمگیری برسند. تو این مثال ها گاهی فردی فقط یک یا دو ساعت در روز می تونه خودش رو از از رسانه ها جدا کنه و به کار عمیق بپرداز گاهی هم فردی پیدا میشه که قادره به مدت چند ماه به یک دهکده کوچک اطراف یک جنگل بره و به صورت متمرکز کار کنه. نویسنده پیشنهاد میده روی لپ تاپمون بازههای زمانی رو که مجاز به استفاده از اینترنت هستیم یادداشت کنیم و غیر از این زمان ها فقط و فقط روی کار متمرکز بشیم. به این ترتیب حتی اگر مجبور باشیم مدام ایمیل چک کنیم و ارتباط آنلاین با مردم داشته باشیم لطمهای به کار عمیق ما وارد نمیشه.
تو بخش قوانین بطور کلی با این موارد مواجه هستیم:
عمیق کار کنید،
بی حوصلگی را بپذیرید،
رسانههای اجتماعی را ترک کنید،
کم عمقی را کاهش دهید.
طبق قانون اول، باید سعی کنید تا جایی که امکان داره محیط کارتون بهگونهای باشه که بتونید تمرکز کنید و به دور از ارتباطات مزاحم کارتون رو انجام بدید. یکی از مسائلی که مطرح می کنه آزمایشگاه بل هست که منجر به ساخت ترانزیستور و انقلاب عظیم در صنعت الکترونیک شد. تناقضی که این آزمایشگاه داره ارتباط افراد به شکل خاص با هم دیگه هستش نویسنده استدلال میکنه که اتفاقاً شکل معماری این ساختمان به گونه ای هست که افراد میتوانند در زمانی که نیاز هست از ارتباط با هم دیگه و خلاقیت هایی که در جمع شکل میگیره استفاده کنند و زمانی که نیاز دارند بروی کار خودشون متمرکز بشن.
در مورد قانون دوم، خلاصه اش میشه اینکه برای اوقات فراغت و بی حوصلگی برنامه داشته باشیم تا از سر ناچاری سراغ دنیای دیجیتال نریم. و حتی به کمک همون برگه کوچیک کنار لپ تاپ که اشاره کردم، مشخص کنیم دقیقا چه زمان هایی مجاز به استفاده از شبکه های اجتماعی هستیم.
قانون سوم آب پاکی رو روی دستتون می ریزه! اصلا چه لزومی داره توی تمام شبکه های اجتماعی عضو باشیم؟! مگه کسانیکه عضو نیستن چقدر ضرر می کنن؟! گول تبلیغات این شبکه ها رو نخوریم و تسلیم هر فایده ی اندکی نشیم!
تو قانون چهارم هم نویسنده چند راهکار از جمله مذاکره با رئیس رو مطرح می کنه که به کمکش بتونیم کارهای کم عمقی مثل جواب دادن به هر ایمیلی رو کاهش بدیم. نکته مهم این قانون اینه: لازم نیست همیشه در دسترس باشید و جواب هر درخواستی رو بدید!
راستش مینیمالیسم دیجیتال بیشتر برای من مفید بود چون پر از راهکار عملیاتی بود. ولی این کتاب هم نکات خوب زیادی داشت که بالا چند مورد رو گفتم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتابهای ایرج پزشکزاد را با چه ترتیبی بخوانیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: ما تمامش میکنیم
مطلبی دیگر از این انتشارات
واتِ ساموئل بکت/ اونطور که من خوندمش