چالش کتابخوانی طاقچه : کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم

جلد کتاب
جلد کتاب

گزیده کتاب :

گاهی اوقات مفروضات آنقدر در طرز تفکر ما رسوخ کرده اند که دیدن آنها سخت است. با این حال با کمی تمرین ، این موضوع که با دیدی تازه به گزینه هایتان نگاه کنید ، تبدیل به روشی سودمند میشود.

نظر من :

خیلی از مطالب و نکات مفید زندگی و کار متاسفانه نه از طریق خانواده ها به ما منتقل میشه (چون متاسفانه اکثر خانواده های ایرانی به دلیل محافظه کاری شدیدشون امکان تجربه و ریسک پذیری را از بچه های خودشون میگیرن) و نه سیستم آموزشی مناسبی داریم که ما را برای ورود به دنیای واقعی آماده کنه و استعدادهای پنهانمون را شناسایی کنه و پرورش بده. هممون شدیم ادم های محافظه کارهایی که بالی برای پرواز ندارن. خودمون باید به فکر خودمون باشیم و این جریان را به آینده متوقف کنیم.یکی از این مباحث مهم که در کشور ما مورد غفلت واقع شده ، خلاقیت هست.اینکه در موقعیت های مختلف چگونه خلاقیت به خرج بدهیم و زود دست و پامون را گم نکنیم و اینقدر وابسته به پیش فرض های از پیش تعیین شده نباشیم.

«مهمه که بدونید که دارید برای چیزی انرژی مصرف میکنید که ارزشش رو داشته باشه. این یکی از بزرگترین چالشهای زندگیه. ما اکثرا مدت زیادی در موقعیت هایی که به بن بست ختم میشن میمونیم… به امید بهبود اوضاع.»

شاید خواندن این کتاب باید برای همه ی معلم ها اجباری بشه تا در تدریسشان تغییراتی ایجاد کنند.واقعا کاش مطالبی که در این کتاب آورده شده را در سنین نوجوانی یاد میگیرفتیم تا بتوانیم در بزرگسالی به کار ببریم.

«تفاوت زیادی بین تلاش برای انجام دادن کاری و واقعا انجام دادن اون کار وجود داره. ما اکثرا میگیم که داریم سعی میکنیم که یک سری کارها رو انجام بدیم، مثل کاهش وزن، ورزش بیشتر و کار پیدا کردن. اما حقیقت اینه که ما یک کار رو یا انجام میدیم، یا نمیدیم.»

نویسنده این کتاب ، دکتری عصب شناسی از دانشگاه استنفورد داره و محقق ، استاد دانشگاه استنفورد ، مشاور و متخصص مدیریت و کارآفرینی هست و مثال ها و مطالبی که در این کتاب بیان کرده یا ناشی از تجاربکاری مختلف و متعدد او هست که همگی تجربی هستند یا در کلاس های درس او بیان شده.در تمامی کتاب سعی داره که این نکته را به ما بیاموزد که چگونه برای رسیدن به اهدافمان از خلاقیت استفاده کنیم و وابسته به یک مسیر نباشیم. مثال هایی که نویسنده کتاب میزنه و راه حل هایی که پیشنهاد میده ، اینقدر بدیهی هستند که مورد غفلت قرار میگیرند. این توصیه ها میتونه برای کسانی مفید باشه که یا تازه وارد دنیای بازار کار شده اند یا شغلی دارند و میخواهند هیجانی به کارشان بدهند و پیشرفت کنند.

«نگرش شاید بزرگترین عامل تعیین کننده برای چیزهایی که میتونیم به دست بیاریم باشه.»

نقطه قوت اصلی این کتاب ، مثال هایی هست که در این کتاب آورده شده و همگی دردنیای زنده و اقعی بوده اند و دور از واقعیت نیستند.با خوندن این کتاب ، دیدتون نسبت به مشکلات زندگی و کاریتون تغییر میکنه و با نگاهی متفاوت میتوانید چالش های زندگیتان را برطرف کنید. اما بنظرم متاسفانه این مطالب برای کشور ما یکم رویاگونه هست چون اینقدر چالش های اداری و سیاسی سر راه پیشرفت آدم ها قرار داره که فقط کسانی میتوانند پیشرفت میکنند که دارای جهت گیری های سیاسی خاصی باشند.

«ما افرادی رو استخدام میکنیم که نه فقط به خاطر موفقیت هاشون، بلکه به خاطر شکست هاشون هم تجربه ی زیادی دارن. شکست‌ها فرصت یادگیری ایجاد میکنن و احتمال اینکه یک اشتباه رو تکرار نکنید رو بالا میبرن.»

این کتاب بهتون مى اموزه چطور از لیمو (مشکل) لیموناد (فرصت) بسازید وچجورى خلاقیتتون رو پرورش بدید. این کتاب دیدتون رو به خیلى از اتفاقات زندگى عوض مى کنه ویک منبع خالصى از انرژى مثبته. خوندنشو رو ١٠٠٪؜ توصیه مى کنم مخصوصا براى دانشجوها واونایى که در اول راه زندگى هستن.

«هرچقدر بیشتر تلاش کنید، خوش شانس‌تر میشید.»

به علاوه ترجمه این کتاب بى نظیر وبسیار روونه. کتاب جالبی هست با داستانها و موضوعات چالش برانگیز که شاید به نوعی بتونیم در اطراف خودمون هم ببینیم و تبدیل به فرصت بشه برامون و اینکه بحث شکست که برای ما هضم‌اش خیلی سخت هست اینجا صحبت زیاد شده وباید شکست رو همیشه در کارهامون (البته در گوشه ذهنمون در نظر داشته باشیم) در کل کتاب متفاوتی است که به خواننده یاد میده که از مشکلات یک فرصت بسازه و زاویه دید متفاوتی رو به خواننده هدیه میده

برای خرید کتاب به لینک زیر مراجعه کنید :

https://taaghche.com/book/57502/%DA%A9%D8%A7%D8%B4-%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%D8%A8%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%85-%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D9%85