چالش کتابخوانی طاقچه :کتاب نگران نباش

سلام به همه کتابخوان های عزیز

برای دومین ماه چالش کتابخوانی دسته پیر طریقت، کتاب نگران نباش مهسا محب علی را انتخاب کردم. کتاب حول یک داستان فرضی و یک دختر به نام شادی می چرخد و تم خاکستری دارد. فضای ذهنی نویسنده در نگارش داستان نقش زیادی دارد و با توجه به این که شادی دختری معتاد به مواد مخدر است،این موضوع در محاوراتش با شخصیت های داستان و نیز روایت داستان از زبان او کاملا مشهود است. نویسنده در کتاب فضایی را خلق می کند در جریان یک زلزله در تهران اتفاق می افتد. اگر بخواهیم داستان را از جنبه فکری و محتوایی غالب اثر بررسی کنیم، مفاهیم ناامیدی، پوچی، بی هدف بودن، تباهی و مفاهیمی از این دست در داستان حس می شود که با توجه به این موضوع من خودم زیاد نتونستم باها‌ش ارتباط برقرار کنم. در جاهایی از داستان هم نویسنده با توجه به آهنگ هایی که گوش می دهد، سعی می کند با زندگی واقعی اش ارتباط و هماهنگی ایجاد کند. خانم محب علی در این داستان سعی دارد کمی هم از انسان های عصر خودش و گسست بین آن ها انتقاد کند و در این راستا ادبیات خاصی را هم به کار می گیرد. در جریان داستان، هریک از شخصیت ها هم کاملا با هم تفاوت دارند و جهت فکری و رفتاری خاصی دارند. در کل به نظر بنده این کتاب زیاد حرفی برای گفتن نداشت و حتی خیلی از جاهای داستان گنگ و نامفهوم بود. شاید به این دلیل باشد که با فضای فکری و محیط ارتباطی اطراف نویسنده اشتراک قابل توجهی ندارم و نتوانستم باهاش ارتباط برقرار کنم. خواندن این کتاب را به افرادی که هدفشان از خواندن رمان، نتیجه گیری های منطقی و زندگی کردن با رمان و ارتباط محسوس و ملموس با آن است، پیشنهاد نمی کنم و صرفا به عنوان تفریح و گذران وقت می تواند گزینه خوبی باشد. در پایان تشکر می کنم از تیم طاقچه برای این چالش جذاب. ضمنا فقط یک جای کتاب توجهم را جلب کرد که در ادامه می آورم.

مردی کنارم دوزانو نشسته و سجده می کند. اشک هاش روی گونه ها سر می خورند. دارد از ته ته ته دل عجز و لابه می کند. حتما فکر می کند به خاطر گناهان اوست که زمین رقصش گرفته. کاش من هم می توانستم فکر کنم که زمین فقط به خاطر من است که دارد می لرزد، فقط به خاطر من.

با آرزوی سلامتی و حس و حال خوب برای همه طاقچه ای های عزیز ???