فارغ التحصیل ارشد فیزیک هستم، فعلا اینجا از کتابهایی که میخونم مینویسم.
چالش کتابخوانی طاقچه: کمدیهای کیهانی
کتاب کمدی های کیهانی، یک کتاب قدیمی (مربوط به سال ۱۹۶۵) و اثر ایتالو کالوینو است. کتاب ژانر علمی تخیلی داره که باعث میشه شما در طول مدتی که مشغول خوندن کتاب هستید به دانسته هاتون از زاویه دیگه ای نگاه کنید! راوی داستان های این کتاب، موجودی هست که ماهیتی ازلی داره. انگار همیشه بوده و گونه های مختلف زیست کردن رو طی کرده جوری که شما آخرش متوجه نمیشید این چی بود که تجربهی زندگی روی سحابی و اقیانوس و خشکی رو با هم داشت! اینکه جهان و موجودات زنده چطوری شکل گرفتن، به گونهای کاملاً خیالی و خلاقانه روایت شده و در عین حال شما میتونید بعضی از رفتارها و عادات اخلاقی امروزی انسانها رو در این کتاب بینید که جوری توصیف شدند که خیلی عجیب و غریب به نظر میرسن!
اغلب کتاب های علمی تخیلی که میشناختم و خونده بودم مربوط به پیش بینی آینده می شد یا اینقدر خیالی بود که جنبه علمی جدی ای توش نمی تونستم پیدا کنم. اما این کتاب مرز حقایق و خیالات رو خوب رعایت کرده و این یکی از نقاط قوت این کتاب برای من بود. به عنوان کسی که شش سال فیزیک خوندم، اینکه هر فصل رو با یک پاراگراف از حقایق علمی و فیزیکی شروع میکردم خیلی برام جالب بود. مثلاً پاراگراف پایین که در ارتباط با زندگی کردن روی سحابی هاست من رو حسابی به وجد آورد:
تصور کنید جای راوی این داستان باشید و بتونید روی توده ای از غبار و گاز دراز بکشید! یه چیزی شبیه به آروزی بچگیامون و خیال نشستن روی ابرها میمونه، و حتی غیرممکن تر از اون! یا مثلاً تصور کنید رفته باشید به عصر دایناسورها تا بفهمید این موجودات غول پیکر چه روحیاتی داشتن و چطور ازبین رفتن! و حتی جالب تر از اون، روزگاری رو تصور کنید که ماه بسیار به زمین نزدیک بود و میشد مثلاً برای تعطیلات پاشیم بریم روی صخره های شیری رنگش!
تو کیهانشناسی یه نظریه هست که میگه هرچی کهکشانی دورتر باشه، با سرعت بیشتری هم از کهکشان ما فاصله میگیره. این حقیقت علمی رو تو یکی از داستان های این کتاب میتونید پیدا کنید و به این فکر کنید که ما هم هرچه بزرگتر میشیم چقدر از هم دور تر و تنها تر میشیم...این حرف رو استاد ما وقتی این نظریه رو بهمون درس می دادن، گفته بودن. با خوندن این داستان از کتاب بعد از سه سال دوباره یاد این حرف افتادم. واقعا چی میشه اگر روزی راه شیری جایی که الان هست نباشه و ما دیگه از آندرومدا نوری دریافت نکنیم؟!
من این کتاب رو آخر شب میخوندم تا با ذهنی که تو ستاره ها گشته و سعی کرده به ساکن کهکشان روبرویی علامت بده، یا رفته زیر اقیانوس تا با بزرگ قومش صحبت کنه به خواب برم.البته همهی داستان های کتاب به یک اندازه برام جذابیت نداشت و بعضی ها به قدری خستهکننده بود که خیلی هم یادم نموندن! :)
در نهایت اینکه ، خوندن این کتاب رو به تمام کسانی که میخوان مدتی از روز ذهنشون رو از تمام مشغله ها خالی کنند پیشنهاد می کنم. چون توانایی این رو داره که شما رو در خیالات و دنیایی غرق کنه که مربوط به گذشته است ولی شاید هیچ وقت وجود نداشته! لینک کتاب هم اینجاست:
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: عطر فرانسوی
مطلبی دیگر از این انتشارات
پسرک،موش کور،روباه و اسب
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: راهنمای ناکامل و نامعتبر هاگوارتز