چالش کتابخوانی طاقچه: کوری
نام کتاب: کوری
نویسنده: ژوزه ساراماگو
انتشارات: مطلب سبز
امروزه که در بحبوحه پاندمی کرونا قرار داریم، چالش کتابخانی تیرماه طاقچه با موضوع شیوع یک بیماری، برای من خیلی جالب بود. از این رو تصمیم به مطالعه رمان کوری گرفتم که هرچند داستان آن واقعی نبوده اما کم شباهت به سختی های دوران کرونا نیست.
کتاب کوری اثر با ارزش "ژوزهساراماگو" در سال 1998 موفق به دریافت جایزه نوبل شد. زبان اصلی این رمان پرتغالی است و درسال 1997 (دو سال پس از انتشار کتاب) به زبان انگلیسی ترجمه شد.
داستان شیوع این بیماری از آنجایی شروع میشود که یک راننده هنگام رانندگی دچار مشکل میشود و او تنها فریاد میزد: «من کور شده ام!». مردم به کمک مرد میشتابند و اورا برای رسیدن به خانه همراهی میکنند. شاید تصور کنیم این مرد دچار سانحه حین رانندگی شده است اما او کاملا بدون هیچ علتی دچار کوری شد. معمولا کوری حالتی است که فرد در تاریکی و خاموشی فرو میرود اما برای این مرد همه چیز سفید بود ...
مرد کور سراغ چشم پزشک میرود اما چشم پزشک علت بیماری را ناشناخته میداند و در کمال تعجب هنگام مطالعه، او نیز کور میشود...
این اتفاق نگرانی ها را تشدید کرده و دولت تصمیم به اختصاص مکانی مجزا برای بیماران کور میگیرد.
در میان جولان بیماری کوری، تنها یک شخص بیناست و آن شخص کسی نیست جز همسر پزشک که برای کمک به همسرش و سایرین، همراه با بیماران در تیمارستان قرنطینه میشود. زندگی در چنین مکان زشت و آلوده برای همه بیماران سخت بود اما برای تنها بینای تیمارستان سخت تر...
رفته رفته بر تعداد بیماران اضافه میشود. آب و غذا کم میشود. بیماران قادر به رعایت بهداشت محل قرنطینه نیستند. جنگی داخلی بر سر آب و غذا سر میگیرد و حتی تعدادی کشته میشوند ...
داستان کوری تا جایی پیش میرود که تقریبا همه مردم کور شده اند و دیگر تیمارستان پاسخگوی این جمعیت نیست. مردم به علت های مختلف میمیرند و آلودگی کل شهر را دربرمیگیرد. بیماران حاضر در تیمارستان برای بقا تصمیم مهمی میگیرند تا شاید بتوانند زنده بمانند...
نقدی بر داستان:
رمان کوری از کشش خوبی برای جذب مخاطب برخوردار است و نویسنده کوچکترین جزئیات را نیز به خوبی توصیف کرده است. در انتهای کتاب نویسنده ما را با پایان تامل برانگیزی رو به رو میکند به نوعی که میتوان تا چند روز در جزئیات داستان و اتفاقات آن تفکر کرد.
رمان کوری سرشار از استعاره و تمثیل است و میتوان از ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی و حتی عرفانی به نقد این رمان پرداخت. شاید کوری نماد مردمی است که چشمشان را بر روی واقعیات زندگی بسته اند و از قدرت تفکر خود به درستی استفاده نمیکنند.
نکته ای که خیلی توجه من را جلب کرد این است که در رمان کوری شخصیت ها بی نام هستند : مردی که قبل از دیگران کور شد – همسر مردی که قبل از دیگران کور شد - چشم پزشک و همسرش – پسرک لوچ – دختری با عینک دودی – دزد و... اما این موضوع در روند داستان پیچیدگی ایجاد نکرد.
در پایان باید بگویم مطالعه این کتاب را به همه دوستداران کتاب پیشنهاد میکنم.
علاقه مندان میتوانند رمان بینایی که را در ادامه رمان کوری است را نیز مطالعه کنند.
امتیاز گودریدز: 4 از 5
امتیاز من: 4 از 5
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه؛ سرزمین موعود
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: بی حد و مرز
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: درک یک پایان