شیمی شریف - فلسفه علم - فعال حوزه محتوا و بازارهای مالی
چالش کتابخوانی طاقچه: کیمیاگر
«کیمیاگر» از آن کتابهایی است که حتماً باری نام آن را شنیدهاید. من اما هر کتابی که نامش را بیش بشنوم، کمتر راغب میشوم که بخوانم. بالاخره سر چالش طاقچه، بهنظرم آمد که کیمیاگر را هم بخوانم. کیمیاگر قصهی مردی است جوان، که به دنبال روزمرگی خود را نکشانده و هر روز نو بودن را زندگی کرده است. به سودای یک خواب، سفرپیشه میشود و در این مسیر طولانی، اتفاقاتی را رقم میزند.
کهنالگوی سفر، بنیاد داستان کیمیاگر
سفر رفتن همیشه مانند امروز نبوده که تنها سختی ماجرایش به بحث مالی برسد. در گذشته علاوهبر مال زیاد، نیاز به رنج کشیدن هم بوده. رنج سفر را هموار کردن، به معنای واقعی کلمهاش ارادهای میطلبیده بسیار بیشتر از امروز. همین هم بوده که سفر شده است یک کهنالگو در داستانسراییها. قصهنویسی آداب خودش را داشته و یکی از آن پرتکرارترین الگوها هم رسیده است به سفر، که رویایی و مقصودی بوده روزگاری. مرد جوان هم در این کهنالگو میزیسته و از عنفوان قدیمش، سودای سفر داشته و هرچه رفته، بیشتر رسیده – یا نرسیده، به هر برداشت – و دانسته که رسیدن در رفتن است و این صحبتها.
«کیمیاگر» بر رفتن استوار است و همین هم باعث میشود که جملات همه رونده باشند. البته که اسم دقیقی برایش ندارم اما شما در متن داستان، شناورید. حداقل احساس من این بود، که در سراسر داستان شناورم. به هر نقطه که میرسد این شناوری عیانتر میشود.
سفر در پی گنج، آشنای دور همهی ما
خود سفر به تنهایی یک کهنالگوی آشناست. وقتی سفر در پی گنج باشد، آشنایی دوچندان میشود. مرد جوان به سودای یک رؤیا در پی گنجی ناشناخته روان شده است. آشناست، نه؟ در این مسیر گنج البته تأکید بسیاری روی نشانهها دارد. نشانهزیستی از آن مواردی است که زمانی دوستش داشتم و حالا درک خوبی از آن ندارم. از اینکه اتفاقات روزمره را به نشانه بگیری کار عجیبی بهنظر میرسد. اما در کتاب، گاهی پاک کردن غبار و رسیدن به نقطهای را هم نشانه میگیرد و شاید در برخی موارد آزرده و بیحوصلهتان کند.
پیر دانا
البته تمام نشانههای داستان به آن عجیبی هم نیستند. پیر دانا عنصر مهم دیگر داستان است که همهجای داستان یاد و خاطرهاش را میخوانید. با اینهمه، حضورش نشانه است و البته که خود پیر دانا، جدای از نشانه بودنش، شاید کمی روی حوصلهتان پیادهروی کند. که از کجا آمده و چرا آمده و چطور آمده ووو! به هرحال حضور پیر دانا هم مثل حضور سفر در داستان است و نباید چندان سخت بگیرید!
کیمیاگر را از طاقچه بخوانید
به شما تضمین میدهم تا کیمیاگر را نخوانید، دست از سرتان برنمیدارد. هرجا بروید نامش، کتابش و یادش هست و هست و هست! پس چه کنجکاو باشید داستانش را بدانید و چه کنجکاو نباشید، بهتر است همینجا کارش را بسازید. من کیمیاگر را از طریق پلتفرم طاقچه خواندم. طاقچه پلتفرم کتاب الکترونیکی در ایران است و در طرح طاقچه بینهایت، شما به یک کتابخانه الکترونیکی واقعی دسترسی دارید. پیشنهاد میکنم تجربهاش کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: جایی که خرچنگها آواز میخوانند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه : صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: پیر پرنیاناندیش