چالش کتابخوانی طاقچه: کیمیاگر

چالش ماه بهمن: کتابی که ماجرایش در یک سفر رخ می دهد.

کیمیاگر- نوشته پائولو کوئیلیو- ترجمه ی حسین نعیمی- شر ثالث

داستان چوپانی به نام سانتیاگو که در اسپانیا امروزی چوپانی می کرد. شبی خواب دبد که در آن سوی دریا(رود) گنجی نهفته است. سانتیاگو اول چندان به این خواب دل خوش نمی کند ولی پیرمرد ( پادشاه پیر) و پیرزن( جادوگر) او را قانع میکنند که به سرنوشتش برود و گنج را پیدا کند ( به سرزمین مصر سفر کند).

او در سفر به قاهره و اهرام سختی های زیادی می کشد. ثروتش از دست می رود. با کار آن را باز می آید. دوباره عزم سفر می کند. با جوانی همراه می شود که دنبال کیمیا است. با دختری به نام فاطمه آشنا می شود.کیمیاگر را می یابد. و سرانجام بعد اتفاق هایی ب اهرام می رسد و می فهمد که گنج آنجایی ست که آن شب آن خواب را دیده. او بر میگردد گنج را پیدا میکند و بار دیگر سفر میکند به مصر که فاطمه منتظر اوست.

جمله ای از کتاب:

همیشه آغاز یک تلاش با شانس مبتدیان همراه است و پایان آن با سختکوشی و مقاومت فاتحان.

تنها یک چیز است که دسترسی به امید را غیرممکن میسازد ترس از باخت.

مهم نیست چه اتفاقی می افتد ولی هر شخصی در روی زمین نقش عمده ای در ساخت تاریخ دنیایی دارد که معمولا خود از آن بی خبر است.

سانتیاگو که چوپان بود به طور مدام در سفر بود از این شهر به آن شهر می رفت. از این منطقه به آن منطقه می رفت. بعد دیدن خواب هم تا پیدا کردن گنج در سفر بود و حتی بعد پیدا کردن گنج در سفر بود. ولی احتمالا آخرین سفرش بود.

زندگی مثل سفر است. نباید مدام به فکر مقصد بود. چون زیبایی های سفر و اون مدتی که طول میکشه به مقصد رسید را از دست می دهیم و وقتی به مقصد می رسیم درمی یابیم که هیچ به دست نیاوردیم و زندگی مان را پوچ می پنداریم.

سانتیاگو دنبال سرنوشت خویش است. در طی سفر راهنمایانی به کمک او می آیند. راهنمایانی که وقتی سانتیاگوی جوان دچار مشکل میشود به کمک او می آیند و امید را بهش تزریق می کنند .

کتاب حالات عرفانی دارد و به مسائلی می پردازد که با دنیای امروزی همخوانی ندارد . یعنی کتاب واقعی نیست. از جله به این می توان اشاره کرد که کیمیاگری( تبدیل فلز به طلا) که چنین چیزی حقیقت دارد و می دانیم که طلا عنصر است و قابل ساخته شدن نیست .

یکی دیگر از موضوعات کتاب حدیث خویش است. یعنی کتاب می گوید هر کس حدیث خویش را دارد. آنجا که سانتیاگو به کیمیگر می گوید که آیا روزی فرا می رسد که بتوانم کیمیاگری کنم( فلز را به طلا تبدیل کنم) کیمیاگر بهش می گوید که این حدیث من است و هرکس حدیث خویش را دارد. در حالی که میدانیم این جمله اشتباه است و هرکس هر چه که بخواهد می تواند بدست بیارد یا به قول کتاب با مقاومت و وشش فاتحان.

در کل کیمیاگر کتاب خوبی است که امید میدهد امید به فردا. این کتاب به 50 زبان ترجمه و در 150 کشور چاپ شده و جز کتاب های پرفروش است.

بخوانید پیش ازآنکه دیر شود

پایان

لینک کتاب در طاقچه

https://taaghche.com/book/1014/%DA%A9%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%A7%DA%AF%D8%B1طاقچه