یک عدد کتاب خوان که رویای نوشتن دارد?
چالش کتاب خوانی طاقچه:کتاب جز از کل
طبق برنامه چالش کتاب خوانی طاقچه این ماه قرار بود یکی از کتاب های دزیره یا مرشد و مارگاریتا را بخوانم. انتخاب بین این دو کتاب فوق العاده و جذاب به خودی خود سخت بود و ذهنم را درگیر کرده بود.
بالاخره تصمیم خودم را گرفته بودم و کتاب مرشد و مارگاریتا را خریداری کرده بودم که طاقچه در صفحه ی اینستاگرامش اطلاعیه داد که این ماه می توانیم درباره رمان بلندی که قبلا خوانده ایم و دلمان برای شخصیت های آن کتاب تنگ شده است در ویرگول بنویسیم.
منی که تازه یک انتخاب سخت را به انجام رسانده بودم، حالا باید فکر می کردم که درباره ی بهترین رمانی که به عمرم خوانده ام و شخصیت های جذاب و منحصر به فردش بنویسم یا اینکه رمان جدیدی را شروع کنم و از آن بنویسم. حقیقتا این انتخاب سخت تر بود.
و اما در اخر این رمان محبوبم بود که رقابت را پیروز شد و کتاب مرشد و مارگاریتا فقط خوانده می شد و فعلا درباره اش مقاله ای نوشته نمی شد. شاید اگر این کتاب هم مانند آن رمان محبوب برایم عزیز شد، روزی درباره اش بنویسم و ابراز دل تنگی کنم.
اما حالا نوبت کتاب جز از کل نوشته ی استیو تولتز است که باید برایش بنویسم و از علاقه و دل تنگی ام نسبت به تک تک شخصیت های این رمان عزیز بگویم. آخ که چه قدر قلبم برای نوشتن درباره این کتاب می تپد.
همین الان که دارم این یادداشت را می نویسم دل تنگ جسپر دین، پدر و عموی خاص اش هستم. دل تنگ خودشان و ماجراهای عجیب غریب اشان. ماجراهایی که از زندان شروع شد و در نهایت در هواپیما به پایان رسید.
بیشتر از همه دلم برای مارتین دین و تفکرات متفاوت اش تنگ شده. به قدری متفاوت که بعضی اوقات با خود فکر می کردم یعنی واقعا ممکن است یک نفر در چنین شرایطی به همچین مسئله ای فکر کند؟
مارتین دین جور عجیبی، عجیب بود. مردی بود که نه تنها خود را به سختی و مشکلات دچار می کرد بلکه اطرافیان او هم درگیر مسائل پیش آمده برای مارتین بودند. از همه بیشتر پسرش، جسپر دین که خود نیز رگه هایی از عجیب بودن پدر را به ارث برده بود، درگیر مسائل پیرامون مارتین بود.
ولی حتی همین پسر هم گاهی اوقات مارتین را تحسین می کرد و با علاقه به صحبت ها و تراوشات ذهنی او گوش می سپارد.
مارتین و جسپر از آن شخصیت هایی هستند که هم دوستشان دارم و دل تنگشان می شوم و هم اصلا دلم نمی خواد حتی لحظه ای خود را کنار آن ها تصور کنم. علاقه ای که به این دو شخصیت دارم درست مثل خودشان خاص و عجیب است.
من دفتری دارم که جملات زیبا و ناب کتاب هایی که می خوانم را یادداشت می کنم و به جرئت می توانم بگویم بهترین جملات از نقل قول های مارتین دین است. حرف هایی خاص و قابل تامل که قابلیت چند ده بار خواندن را دارند.
کتاب جز از کل همیشه برای من متفاوت بوده و تا به امروز کتابی به جذابی این کتاب نخوانده ام. حالا هم به لطف طاقچه و چالش کتاب خوانی دوباره لحظات فوق العاده ای که با این کتاب داشته ام برایم تداغی شد و من را به زمانی برد که تازه کتاب را تهیه کرده بودم و دوران پشت کنکوری بودن را می گذراندم ولی اینقدر جذب این عزیز دل شده بودم که صبح ها زودتر بیدار می شدم تا چند صفحه بیشتر از جز از کل را بخوانم و شب ها دیرتر بع رخت خواب می رفتم تا فرصت مطالعه جز از کل را داشته باشم. همین انگیزه ام برای صبح زود بیدار شدن باعث شد روزهای موفقی هم از لحاظ مطالعه برای کنکور داشته باشم.
در آخر امیدوارم شما هم مثل من روزگار خوشی را با کتاب جز از کل تجربه کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: سکوت دریا
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: آواز کافۀ غمبار
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: پیرمرد صدسالهای که از پنجره خانه سالمندان زد به چاک و ناپدید شد