دانشجوی مهندسی کامپیوتر، برنامهنویس و جویای علم، هنر، ادبیات و چند چیز دیگر (:
چالش کتابخوانی طاقچه: آواز کافۀ غمبار
این چالش کتابخوانی طاقچه هم هر ماه برای من داستانی دارد. خواندن کتاب انتخابشده به آخر ماه موکول میشود تا حدی که جایی برای تجدید نظر در عنوان انتخابشده وجود نداشته باشد. انگار گاهی کتاب خود را به تو تحمیل میکند. نمیدانم با این کتاب کجا آشنا شدم اما میدانم که چیزی که در اولین نگاه، من را جذب کرد، تصویر روی جلد آن بود که طرحی است از اندرو وایِت (آثار وایِت هم خود ماجراهای جالبی دارند.) نقاشی زیبایی که بهخوبی تداعیگر تصویر کافه است؛ سرد، بیروح و تنها. تصویری که در کنار عنوان کتاب، بهخوبی جا گرفته است. شاید همان عنوان هم در جذابیت کتاب بیتأثیر نبوده باشد. به هر حال، کتاب شهریور ماه، روایتگر داستان یک زن است: آواز کافۀ غمبار؛ نوشتۀ کارسون مکالرز.
آواز کافۀ غمبار داستان رازآلود و پیچیدهای است که در آن فرم از محتوا پیشی میگیرد. داستانی که در آن با آدمهای عجیب و غریبی سر و کار داریم که درگیر ماجراهای عجیب و غریب میشوند. ماجراهایی عجیب، و بعضاً، همانطور که از نام کتاب برمیآید، غمبار. در طول داستان، نویسنده شما را در معرض فضاسازیهایی قرار میدهد که میتوانید جو و فضای حاکم را، بر دهکدۀ کوچکی که ماجراها در آن اتفاق میافتد، حس کنید. با اینکه این داستان پیرنگ و روایت معنیدار خود را دارد، اما در عین حال میشود به شخصیتها و اتفاقات آن نگاه نمادین هم داشت؛ نمادهایی برای تصویرگری رنج و درماندگی بشر. داستان روند خطی ندارد و راوی به زیبایی در زمان حرکت میکند. ماجرا از زمان حال شروع میشود، به گذشته میرود و دوباره به زمان حال برمیگردد؛ همانطور که انتظار داریم؛ چون هر چیزی یا هر کسی یک گذشتهای داشته است.
کارسون مکالرز (۱۹۱۷ تا ۱۹۶۷) نویسندۀ زنی است اهل آمریکا. فضا و اتفاقات داستان، ای بسا که بازتابی از زندگی پر فراز و نشیب او باشند. زندگیای که در پنجاه سالگی، بعد از سالها درگیری با بیماری و بعد از گذشت نوزده سال از خودکشی ناموفق صاحب آن، در سال ۱۹۶۷ پایان مییابد. مکالرز این رمان را سه سال بعد از تجربۀ ناموفقش در خودکشی و در ۳۴ سالگی نوشته است. قسمت اصلی داستان هم که شش سالی طول میکشد، از ۳۰ سالگی میس آملیا، شخصیت اصلی، شروع میشود تا جایی که در اوج آن، میس آملیا ۳۶ ساله است. نویسنده دغدغههای انسانی خود را در سراسر داستان مطرح میکند. وقتی از عشق حرف میزند، هم آبادگری آن را تصویر میکند و هم ویرانگری آن را. عشق، در جایگاه عنصر قدرتمندی که همه چیز را تحت تأثیر خود قرار میدهد؛ اخلاق، رفتار، روحیه، غم، شادی و در یک کلام، زندگی انسان را. البته نگاه خاص مکالرز به زندگی و عشق در این کتاب، نمیتواند لزوماً مورد تأیید هر کسی باشد.
صدای آواز هر روز به گوش میرسد. صدایی گرفته و غمگین یکباره بلند میشود؛ قطعهای میخواند، آوازگون، که به یک پرسش میماند. و بعد از لحظهای صدای دیگری همراهیاش میکند و طولی نمیکشد که همۀ زندانیها میزنند زیر آواز. صداها، در پرتو آن نور طلایی، گرفته و محزوناند، آواز، این آمیزۀ درهمتنیده از صداها، همزمان غمانگیز است و روحافزا ... بعد کمکم صدای آواز پایین و پایینتر میآید تا اینکه فقط یک صدا باقی میماند، و بعد صدای نفسی گرفته، خورشید، و صدای کلنگها در سکوت.
بخشهایی از متن کتاب - ترجمۀ حانیه پدرام
این کتاب را نشر بیدگل با ترجمۀ حانیه پدرام منتشر کرده است. در پایان کتاب هم تحلیلی از جان مکنَلی قرار داده شده است که میتواند در فهم بهتر داستان مؤثر باشد. نسخۀ الکترونیک کتاب آواز کافۀ غمبار را، که هم برای خرید و هم برای خواندن در طاقچۀ بینهایت موجود است، میتوانید از لینک زیر از طاقچه دریافت کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: حرمسرای قذافی
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: گلها همه آفتابگردانند
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: نخل و نارنج