چالش کتابخوانی طاقچه: حق حق داشتن.
فصل پاییز چالش کتابخوانی طاقچه فصل یاد گیری بود و موضوع آذر ماه، «کتابی که جامعه را به تو میشناساند». کتابهای مختلفی برای این ماه در نظر داشتم که در نهایت از بینشون کتاب «حق حق داشتن» از استفانی د گویر، آلیستر هانت، لیدا ماکسول و ساموئل موین را انتخاب کردم. عنوان کتاب از یکی از اصطلاحاتی که برای اولین بار توسط هانا آرنت ارائه شده، گرفته شده است. هانا آرنت در کتاب تمامیتخواهی خود در بخشی در بارهی «حق برخورداری از حقوق» صحبت میکند. موضوع این کتاب هم همین صحبت و بررسی آن بوده است. هانا آرنت نزدیک به ده سال در دوران جوانی خود فرد آوارهای بیتابعیت بود و با بررسی تجربیاتش و تحلیل تجربیات میلیونها فرد آواره در سراسر جهان موضوع حق برخورداری از حقوق را مطرح کرده است. به عقیده آرنت حقوق بشر تنها در کلام برای هر انسانی در نظر گرفته میشود در حالی که در عمل اگر فرد عضو یک ساختار سیاسی اجتماعی نباشد و بیتابعیت باشد این حقوق از او سلب میشود و در واقع حقوق بشر به حقوق شهروندی تبدیل شده است. به عقیدهی او دلیل این تفاوت در تعاریف و عملکرد این بوده است که «دنیا هیچ چیز مقدسی در صرف انسان بودن یک شخص نمیدید.»
کتاب چهار فصل اصلی دارد که در هر فصل بخشی از این اصطلاح، «حق برخورداری از حقوق»، بررسی شده است. در فصل اول، «حق...»، مفهوم حق و این که حقی که در «حق برخورداری از حقوق» مطرح شده است اساسا چیست صحبت میشود. بخش دوم بخش «...برخورداری از...» است. در این بخش به بررسی مفهوم برخورداری از حقوق پرداخته شده است. بخش سوم، «...حقوق...»، بخشی است که حقوقی که انسانهای خارج از چهارچوبهای سیاسی و اجتماعی از آن حقوق محرومند در آن مشخص شده است. در بخش چهارم که «...دارندگان حق» نام دارد نیز نویسندگان به بررسی حقوق بشر، حق محرومین از حق و حقوق غیر انسانی پرداختهاند. هرچهار فصل به دنبال هم بیانکننده و تشریحکنندهی موضوعی واحدند و آن این است که «هر فرد انسانی صرفا به واسطهی انسان بودن استحقاق حقوق اساسی بشر را دارد و نه به دلیل تعلق به یک ملت و یا داشتن یک تابعیت».
کتاب کتاب کوتاه و مفیدی بود و به بررسی موضوعی پرداخته بود که شاید در تبلیغات رنگارنگ حقوق بشری دنیای امروز کمتر به آن توجه کنیم. به خصوص که کتاب در سال ۲۰۱۸ و بعد از تمام محدودیتهایی که دونالد ترامپ با در نظر گرفتن تابعیت و ملیت افراد برای حقوق افراد اعمال کرده بود نوشته شده است و به طور واضح به تمام مثالهای اخیری که افراد از حق برخورداری از حقوق محروم بودهاند در این کتاب اشاره شده است. ولی تمام موضوعاتی که در کتاب مطرح شده بود شاید در یک مقالهی بسیار کوتاهتر قابل جمعبندی بود؛ ولی نویسندههای کتاب موضوعات رو بارها و بارها تکرار کرده بودند که این برای من خستهکننده بود، ضمن اینکه تمرکزم نسبت به اصل موضوع را بهم میریخت. نمرهی من به این کتاب ۳ از ۵ است و اگر مایلید کتاب رو مطالعه کنید میتونید از لینک زیر از طاقچه دریافتش کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه:بی حدومرز
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: برنامه ریزی به روش بولت ژورنال
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: بهار برایم کاموا بیاور