چالش کتابخوانی طاقچه: خودشناسی
چالش کتابخوانی طاقچه برای تیرماه، کتابی که به شناخت بهتر خودتان کمک میکند، است. من برای این ماه کتاب خودشناسی آلن دوباتن، که از مجموعه کتابهای مدرسهی زندگی یا The school of life است، را انتخاب کردم. من از این مجموعه، کتابهای در باب اعتماد به نفس و آرامش را قبلا مطالعه کرده بودم. در کل پیشفرضی که در مورد این کتابها دارم به این شکل است که معمولا کم حجم هستند و به بررسی مسئله از جنبههای مختلف میپردازند، ولی قطعا متناسب با کم حجم بودن، خیلی زیاد به بحث عمیق در مورد مسائل نمیپردازند. هنگام مطالعهی کتابهای قبلی، برخی از مواردی که مطرح میشد خیلی ساده و بدیهی بودند، ولی خواندنشان در کتاب و ارتباطشان با مشکل یا موضوع اصلی به شکل گیری یک راهحل یا یک ایده در ذهنم کمک میکرد. البته در بین دو کتابی که گفتم، کتاب در باب اعتماد به نفس برایم مفیدتر و جذابتر بود.
کتاب خودشناسی با صحبت در مورد اهمیت شناخت خود و مغز و درون خودمان شروع میشود و به این موضوع میپردازد که حقیقتا شناخت خود از شناخت پدیدههای پیچیدهی بیرونی و سیارات دشوارتر است. همچنین شکنندگی عاطفی را از جمله پیامدهای عدم شناخت خود مطرح میکند. درصورتی که تلاش کنیم از شناخت خود فرار کنیم، ممکن است احساسات و امیال سرکوب شده به شکل متفاوتی در زندگی ما ظهور پیدا کنند و به اثرگذاری خود ادامه دهند. به عنوان مثال کتاب از تبدیل جاهطلبی به اضطراب صحبت میکند.
بخش بعدی کتاب به بررسی تعمق فلسفی میپردازد. برای انجام تعمق فلسفی نیاز است که به بررسی اضطرابها، عصبانیتها و هیجانها بپردازیم. برای بررسی این موارد و چگونگی تفسیر آنها راهکارهایی در کتاب مطرح شده است.
بخش بعدی کتاب در مورد هویت عاطفی است. کتاب از هویت عاطفی به عنوان مهمترین و گویاترین هویت یاد میکند. این هویت از چهار محور اصلی تشکیل شده است: عشق به خود، صداقت و راستی، ارتباط و توکل. یکی از نکتههای مهم این بخش، اهمیت عشق به خویشتن است. در صورتی که فردی خودش را دوست نداشته باشد، احساسات بیرونی را نیز از سر لطف و یا دروغین در نظر میگیرد. البته عشق به خود با خودخواهی متفاوت است. در انتهای این بخش نیز یک پرسشنامه در مورد ارزیابی محورهای هویت عاطفی وجود دارد.
بخش بعدی کتاب به بررسی روراستی و طفرهروی میپردازد. انسان شکننده و نازک است و علاقهمند است تا از درد اجتناب کند. از این رو همواره عادت دروغ گفتن به خود در انسان وجود دارد. به طور کلی در چهار دسته افراد به دروغ گفتن به خود میپردازند: اولا، زمانی که باید بخشی از زندگی را تغییر دهند. دوما، زمانی که دوست دارند خودشان را خوب جلوه دهند (حتی در مقابل خود). سوما، زمانی که میخواهد به چیز دشواری دست یابند. و در نهايت، زمانی که به دليل پیش پاافتاده ای از کسی ناراحت شده و نمیتوانند بیان کنند.دروغ به خود میتواند به شکلهای اعتیاد ، سرخوشی، زودرنجی، یا بیارزش کردن مسئله، عیبجوبی، حالت تدافعی و یا ناامیدی انجام شود. همانطور که واضح است، دروغگویی عواقب بدی نیز به همراه دارد، برای مثال، از پیشرفت جلوگیری میکند، و یا فرد بدعنق و منزوی میشود.
بخش بعدی کتاب در مورد قضاوت در باب خویشتن است. وجود یک قاضی عادل در درون میتواند اثر مثبتی در زندگی داشته باشد. اما در بسیاری از موارد ندای درون بسیار سختگیر و عیبجو است. این ندا و قاضی میتواند در اثر وجود فردی منتقد و عیبجو در زندگی ما شکل گرفته باشد. از جهتی، شاید معتقد باشيم که انتقاد از خود باعث پیشرفت میشود. اما نبايد اثر خودتخریبی را نادیده بگیریم. در صورتی که خودمان محبتی نسبت به خود نداشته باشیم، محبت دیگران را نیز محبتی از سر لطف و یا اشتباه در نظر میگیریم.
بخش نهایی کتاب در مورد شکگرایی عاطفی صحبت میکند. در این بخش در مورد اهمیت دانش به ندانستن اشاره میکند. یکی از موراد جالب در این بخش، اشاره به اثر جوانب فیزیکی و جسمی در احساسات است. در صورتی که برخی احساسات دلایل و منشا فیزیکی دارند، مغز دلایل غیر فیزیکی و احساسی برداشت میکند، که میتواند منجر به اتفاقات تلخ شود.
بخشهایی از کتاب نکتههای جالبی داشت، بخشهایی هم خیلی کلی و گنگ بود. در کل با توجه به حجم کتاب به نظر من کتاب با ارزش و مناسبی برای مطالعه است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: ترس و لرز
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: زندگی خود را دوباره بیافرینید
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: زندگی و زمانه مایکل ک