چالش کتابخوانی طاقچه: دختری در قطار
قسمتی از کتاب:
حفرههای زندگی ابدیاند. باید اونا رو دور خودت باز کنی. مثل ریشههای درخت که دورتادورش به هم چسبیدهاند. باید خودت کالبدت رو از توی رخنهها و درز و شکافها بیرون بکشی.
ریچل زنی سی و دو ساله و مطلقه است که بعد از شکستهایی که در زندگیاش خورده، به الکل پناه برده است. از نظر او مهمترین ویژگیها و مشخصههای زنان دو چیز است: زیبایی ظاهری و نقش مادری. پس از آنجایی که او چندان زیبا نیست و نازا هم هست، نمیتواند مورد توجه هیچ مردی قرار گیرد. او هیچ ارزشی برای خودش قائل نیست و احساس میکند که از زنی قدرتمند به زنی تبدیل شده که همهی توانش ذرهذره و در طول زمان تحلیل رفته است.
او زنی است که قوهی تخیل بسیار قدرتمندی دارد و البته یک راوی الکلی است و این دو مسئله اعتمادکردن به او برای روایت داستان را مشکل میکند. ریچل هیچ کنترلی بر زندگیاش ندارد و همین باعث میشود وقایعی اطراف او اتفاق بیفتد که قطار زندگیاش را از ریل خارج کند. البته او تلاش میکند که کنترل زندگیاش را دوباره به دست بگیرد اما احساس گناه و تحریفهای شناختی متحملشده در این چند سال این کار را برای او بسیار سخت و البته پرهزینه میکند.
او یاد میگیرد که بتواند تفسیر و توصیف خودش را از وقایع اطرافش پیدا کند، جهت حرکت زندگیاش را خودش تعیین کند و هدایت آن را به عهده بگیرد. البته که این کار به هیچ عنوان راحت نیست و قدرت روحی و انرژی روانی زیادی را میطلبد.
این داستان البته دو راوی دیگر هم دارد که هر دوی آنها زن هستند. آنا، همسر فعلی شوهر سابق ریچل و مگان، زنی که دیدن تصویر زندگی او و شوهرش و عشق میان آنها از پنجرههای قطار، هر روز ریچل را به خیالپردازی و غبطهخوردن به شادی و خوشبختی آنها وامیدارد.
اما البته که هیچ زندگیای کامل نیست و تصویر زیبای ذهنی ریچل از این زوج خیلی زود مخدوش میشود. به زودی اتفاقی میافتد که همه چیز را به هم میریزد و زندگی این سه زن را به هم گره میزند.
این کتاب بسیار پرتعلیق و دارای پایانبندی غافلگیرکننده است. دختری در قطار روایتی جذاب، پیچیده، هولناک و مدرن دارد و خواندن آن به همهی کسانی که کتابهای کاراگاهی پیچیده با مایههای روانشناختی را دوست دارند، توصیه میشود.
پائولا هاوکینز، نویسندهی زیمبابوهتبار بریتانیایی این کتاب، آن را در طول شش ماه و پس از چند تجربهی نه چندان موفق نوشت. او در این کتاب دربارهی مفاهیمی مثل اعتیاد و خشونت خانگی صحبت کرده است. پائولا هاوکینز بهخوبی نشان داده است که خشونت شکلهای مختلفی دارد و گاهی ممکن است به جای کبودیهای قابل مشاهده روی بدن، زنان از کبودیها و ضربههای روی روح و روانشان رنج ببینند. البته این رنجهای روحی قابل مشاهده نیستند و به همین دلیل هم کمتر درک میشوند و معمولا هم کمتر دربارهی چنین مسائلی صحبت میشود.
کتاب دیگر پائولا هاوکینز، درونِ آب هم به سبک همین کتابِ دختری در قطار است. کتابی کاراگاهی و پرکشش با روایتی پیچیده و جذاب که ذهن خواننده را به بازی میگیرد.
این کتاب را از طاقچه دریافت کنید?
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور وجود خودم رو کیمیا کنم ؟ ! !
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه :کتاب نگران نباش
مطلبی دیگر از این انتشارات
سیزده دلیل بیخودی برای زنجیرهی اشتباهات