چالش کتابخوانی طاقچه: در ستایش اتلاف وقت
برای اسفند ماه اول تصمیم داشتم کتاب «چگونه رنجی را که نمیتوانیم درمان کنیم به دوش بکشیم» رو بخونم ولی این کتاب یه کتاب-ژورناله و ترجیح دادم سر فرصت مطالعه کنمش. انتخاب بعدی «در ستایش اتلاف وقت» از آلن لایتمن بود. این کتاب در واقع توضیحی در باره این مطلبه که در دنیای مدرن امروز که همه چیز با سرعت پیش میره و دائما مشغولیم چه چیزهایی رو داریم از دست میدیم و داشتن یک فراغت و زمان خاموشی چه کمکهایی میتونه به ما بکنه. خلاقیت ما در این زمانهاست که شکوفا میشه و با نبود این زمانها دچار افسردگی و بیحوصلگی خواهیم شد. این حال از این جهت به وجود امده که در واقع تناسب زمان و پول تناسبی نظیر به نظیر شده. برای توضیح این نکته اشاره میکنه که «این نوع نگاه، که نهایتاً ارزش زمان را به پول تقلیل میدهد، عمیقاً مغایر با شکوفایی انسانی است. این فوریت و اضطرار، که برای هر لحظه قیمتی تعیین شود، همهٔ جنبههای زندگی را تغییر داده است. این فوریت به افکار ما، به کارهای معمول روزانهمان، به وعدههای غذایی، تعطیلات، وقت دور هم بودن خانواده و به ارتباط ما با فرزندانمان نفوذ کرده است؛ و به هوایی تبدیل شده که در آن نفس میکشیم. این فوریت و اضطرار دیوارهایی دور فضای ذهنی و روانی ما کشیده؛ حتی بر توانایی ما در لذت بردن از تجربههای خوشایند اثر گذاشته است.»
در دنیای مدرن امروز که به اتصال به شبکه و دائما با دیگران در ارتباط بودن عادت کرده و شاید حتی اعتیاد پیدا کردیم گذروندن زمانی برای خاموشی و اتلاف سخت به نظر میرسه. برخلاف تصور اولیهم نویسنده به طور کامل مخالف تکنولوژی نیست و در تایید مفید بودن فناوریهای دنیای مدرن هم توضیحانی میده و میگه «در این شکی نیست که انسانها در جوامع امروزی وضع و حالی به مراتب بهتر از اجداد و گذشتگان خود دارند. پیشرفت صنعت و رشد تکنولوژی به ما در رفع بسیاری از نیازهای حیاتیمان یاری رسانده است؛ نیازهایی که تا همین یکی دو قرن اخیر، از بزرگترین معضلهای دولتها و مردم به شمار میرفتند.» و همچنین این رو منکر نمیشه که این فناوری تبعاتی عجیبی به همراه داره و ابراز تمایل به دوری از این تبعات میکنه و میگه «تورو مینویسد: «زندگی ما در جزئیات به هدر میرود. سادگی، سادگی، سادگی. سودای دو سه چیز را در سر داشته باشید نه هزار چیز.» من میخواهم چیزی را که از دست دادهام، دوباره بیابم. میخواهم در دنیایی آهسته زندگی کنم. میخواهم آزاد باشم. بااینحال، قفس نامرئی را احساس میکنم. حتی وقتی اطراف دریاچه قدم میزنم، امواج الکترومغناطیسی اینترنت به بدنم هجوم میآورد. فناوری هم نعمت است، و هم نفرین»
نویسنده خاطراتی از خودش از دورانهای مختلف میگه و با مثالهایی سعی میکنه تفاوتهایی که ایجاد شده در زندگی رو توضیح بده. این مثالها خیلی به فهم خود ایدهی اصلی نویسنده کمک میکنه. در انتهای کتاب هم چند پیشنهاد ساده برای تمرین اتلاف وقت و در واقع دوری از ارتباطات مجازی مطرح میکنه که شاید انجامشون سخت باشه و شاید به نظر برسه اثری ندارند، ولی نویسنده ادعا میکنه که به مرور اثرگذار خواهد بود.
کتاب کتاب کوتاه و ساده و روانی بود. نویسنده زیاد به حاشیه نرفته و درست و به موقع نکتهی اصلی مد نظرش با مثالهای کافی و ارجاعات مناسب رو بیان کرده. نمرهی ۵ از ۵ رو بهش میدم و توصیه میکنم اگر فکر میکنید چیزی گم کردید و یا بهتر بگم خودتون گم شدهاید این کتاب رو مطالعه کنید و بعد در یک زمان فراغت اجازه بدید اثرگذار بشه.
برای دریافت از طاقچه به لینک زیر مراجعه کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: زندگی خود را دوباره بیافرینید
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: کیمیاگر
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش مطالعهی طاقچه: از قیطریه تا اورنج کانتی