چالش کتابخوانی طاقچه؛ زایو
زایو
زایو کتابی علمیتخیلی است .
داستان کتاب در آیندهای نزدیک و در سال ۱۴۲۰ شمسی رخ میدهد
زمانیکه ویروسی منحوس سراسر کره زمین را دربرگرفته است و راهی برای علاج آن نیست
شاید این کتاب داستان مناسبی برای حالوهوای این روزهای ما با ویروس کرونا باشد .
شخصیت اول داستان دکتر پارسانیا بهدنبال راهی برای مقابله با ویروس است و در مسیر این کار با گروهی آشنا میشود که از سرتاسر جهان گردهم آمدهاند تا راهی برای مقابله با ویروس پیدا کنند
این گروه با مسائل و مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکنند و این اتفاقات هیجانانگیز مسیر اصلی داستان را میسازد .
داستان این کتاب بیشباهت به برخی از فیلمهای هالیوودی نیست با این تفاوت که شخصیت قهرمان داستان و نجاتبخش دنیا بهجای اینکه طبق معمول آمریکایی باشد یک ایرانی است.?
به گفته اکثر خوانندگان، این کتاب میتواند کتاب نخون هارا هم به خوبی جذب کند?
هنگام مطالعه این کتاب از طنزی ظریف ?هم لذت خواهید برد.
*ادواردو روبات را روشن کرد و پس از دقایقی رو به او گفت: هی نکبت! موقعیتیابی کن، ببین کجا هستیم! روبات پاسخ داد: ما باید نزدیک ایتالیا باشیم. با احترام باید بگویم، نکبت هم خودتان هستید، جناب ادواردو!*
کتاب اشاراتی به اوضاع سیاسی جهان نیز دارد.
مثلا داعش?
*حافظ همانطور که روی زمین افتاده بود و تقلا میکرد دستش را باز کند، ناامیدانه شروع کرد به توضیح دادن: _ وقتی خبر این ویروس مرگبار توی دنیا پیچید، این گروهها به وجود اومدن تا از این قضیه سوء استفاده کنن و با ایجاد شورش و جنگطلبی، امتیازاتی برای خودشون بخوان. اوایل به اسم «مهاجرها» شناخته میشدن، اما بعد ماهیتشون معلوم شد. _ چه خواستهای دارن؟ هدفشون چیه؟ _ مزدورن و کارشون قاچاق تجهیزات پیشگیری ویروسی، قاچاق مهاجرین و از این قبیل چیزاست. حبیب ادامه داد: و البته دزدیدن یا ترور دانشمندان! _ خب، این گروهها از کجا تأمین و تجهیز میشن؟ حافظ که روی زمین نفسنفس میزد، همانطور درازکش تنها یک جمله گفت: از طرف همونایی که میخوان دنیا رو سرگرم کنن!*
یا حتی سیاست های آمريکا
*امریکا گفته اگه کشوری بخواد مردمش رو به ماه منتقل کنه، با موشک میزنه. _ پس چرا خودشون آسانسور فضایی ساختن؟! پیرمرد نگاهی به دکتر پارسا انداخت و گفت: خودشون هنوز برنامهٔ سفرهای فضایی و مهاجرت به ماه رو دارن ادامه میدن. میخوان همهٔ مردم دنیا بمیرن و فقط خودشون زنده بمونن... ای آقا!*
این کتاب ۵ سال پیش نوشتهشده در زمانی که کتاب های ایرانی برای رده سنی نوجوان بسیار کمتر از الآن بود و شاید بتوان گفت این اولين اثر علمی تخیلی ایرانی برای رده سنی نوجوان بود.
مصطفی رضایی کلورزی نویسنده کتاب در زمان نگارش این داستان، ۲۶ ساله بوده است .
جالبتر آنکه این کتاب اولین اثر نویسنده است.
با توجه به این نکات کتاب از قلم قوی و داستان بسیار جذابی برخوردار است. تا حدی که بسیاری از افراد غیر کتاب خون را هم مجذوب خود کردهاست .
میشود به کتاب برخی ایرادات محتوایی یا نگارشی را وارد کرد اما در مجموع نقات قوت کتاب بسیار بیشتر است.
راستی انگار کتاب اشاره ظریفی هم به سال مرگ دولت اسرائیل دارد?
جملات بین دو ** مستقیما از متن داخل کتاب است.
میتونید این کتاب زیبا رو از اینجا دریافت کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: باشگاه قتل پنجشنبه
مطلبی دیگر از این انتشارات
خودت باش!
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی طاقچه: هویت